مجید بسطامی
خبر مربوط به مشاغل پردرآمد و مشاغلی که درآمدی اندکی دارند در هفته گذشته مورد توجه بسیاری از دوستان قرار گرفته اما در کنار آن ابهامات و پرسشهایی را هم به وجود آورده است مثلا دوستانی پرسیدهاند که چرا رشته پزشکی در این فهرست جایی ندارد و «آیا پزشکان از اقشار پردرآمد جامعه نیستند؟»
باید در مورد مطالبی از این دست چند نکته را مورد توجه قرار داد. مرجع خبر در ابتدا توضیح داده که این مطلب را برای کسانی که در اندیشه ادامه تحصیل هستند (یعنی فارغالتحصیلان دبیرستانی یا کسانیکه میخواهند تغییر مسیر شغلی بدهند) و از ترکیب دادههای «منتشر شده از سوی اداره آمار کانادا، موسسه Robert Half، و وبسایتهایی چون Workopolis،» استخراج کرده است. این نکته از این نظر اهمیت دارد که:
اول، خیلی از مشاغلی که حالت ترکیبی دارند یا در سطوح بالاتری از ادغام تجربه و تحصیل قرار میگیرند ممکن است در این بررسیها مورد توجه قرار نگرفته باشند. مثلا مشاغلی که ناشی از ترکیب مشاغل مهندسی با بازاریابی است و در سالیان اخیر مرتب بر اهمیت آنها افزوده شده و سطح بالاتری از تحصیلات و تجربه را طلب میکنند، مشاغل عمده مدیریتی و یا تاثیر گذراندن دورههای تخصصیتر در میزان درآمدزایی در بسیاری از مشاغل، آشکارا در این دستهبندی قید نشدهاند و این عجیب نیست، چون چنین اطلاعاتی در بدو امر به درد کسانی که میخواهند برای ورود به دانشگاه یا کالج فکر کنند اهمیتی ندارد. اینها مواردی است که مسیر آینده شغلی Career افراد را میسازند و هر کس که سرمایهگذاری مادی، معنوی و فکری بیشتری در این مسیر انجام دهد بهره بیشتری خواهد گرفت.
دوم، «مشاغل پردرآمد فعلی» و «مشاغل آیندهدار» دو بحث متفاوت هستند. در گزینش این پژوهش به همان دلیلی که در قسمت قبلی بیان شد تمرکز بر روی مورد دوم بوده است. معنای این سخن یعنی چه؟ فرض کنید شما الان از یک متخصص الکترونیک یا مکانیک با 20 سال سابقه کار بپرسید که درآمدش چقدر است. خواهید دید که سطح درآمدی بالایی دارد اما اگر از یک متخصص امور اشتغال مشورت بخواهید که آیا در این رشتهها ادامه تحصیل بدهید خوب است یا نه و اینها رشتههای پردرآمدی هستند ممکن است پاسخ متفاوتی بگیرید چون چنین فردی به شما که دارید برای 5 تا 10 سال آینده برنامهریزی میکنید بر همان اساس مشاوره میدهد. او ورودیهای به بازار کار در این رشتهها در این فاصله زمانی را با خروجیهای آن رشتهها (که البته هر دو عدد برآوردی و تخمینی هستند) مقایسه میکند و با توجه به اینکه آیا بازار کار در دهه آینده استقبال بیشتری از فارغالتحصیلان این رشتهها خواهد کرد یا نه به شما پاسخ میدهد. در چنین حالتی ممکن است یک شغل پردرآمد فعلی، لزوما شغل آیندهداری نباشد.
سوم، باید بین حقوق salary و درآمد income افراد تفاوت گذاشت. اصولا سه دسته یا امکان درآمدزایی در هر تخصص شغلی قابل تصور است. یک دسته درآمدیست که فرد بواسطه حقوقبگیری تنها به دلیل انجام همان شغل کسب میکند مثلا یک پرستار تا زمانی که پرستار است در یک سطحی از سطوح و مدارج حقوقی در این رشته قرار میگیرد که بین یک حداقل (درآمد در اولین سطح در زمان استخدام) و حداکثر (بسته به سابقه کار و تجربه و سنوات) در حال تغییر است. عدد حداکثر هم مثلا در مورد پرستاران معمولا بسته به توافق بین اعضا اتحادیههای مربوطه با کارفرمایان (عموما دولتی) حاصل میشود. در مورد رشته پرستاری مثلا عدد این درآمد در تورنتو از نظر آمار رسمی دولتی که مربوط به چند سال قبل است بین ساعتی 20 دلار تا ساعتی 43 دلار متغیر است اما همین الان در آخرین اعلام نیازها، کارفرمایان تا ساعتی 55 دلار و بالاتر را هم به عنوان حداکثر دستمزد قید میکنند که معنایش درآمدی بالای 95 هزار دلار در سال برای آنهایی که حداکثر دستمزد را دریافت میکنند میشود.
دسته یا امکان بعدی از درآمدزایی وقتی است که فردی دارای یک تخصص به واسطه دیگری مثلا افزایش مسئولیت، پذیرش سمت مدیریت، گذراندن آزمونهای تخصصی یا نظایر اینها افزایش درآمد پیدا میکند. برخی از اینها شرط گذر به سطوح بالاتر برای دریافت دستمزد بیشتر است اما برخی دیگر در واقع، ورود فرد به یک دستهبندی شغلی جدید است که سطح درآمدی بالاتر دارد حتی اگر به صورت مسامحه با همان عنوان شغلی قبلی خطاب شود.
دسته سوم از درآمدهای یک شغل زمانی پدید میآید که فرد متخصص، کسب و کار شخصی یا گروهی-مشارکتی خارج از روال حقوقبگیری را تجربه میکند. مثلا یک دکتر دندانپزشک جوان ممکن است برای 1-2 سال برای یک مرکز درمانی کار کند و دستمزد بگیرد تا تجربه، مشتری و اعتبار کسب کند اما زمانی که خودش کلینیک یا مطب خودش را باز میکند یا با گروهی از همکاران یک مرکز درمانی تاسیس میکند، در عین اینکه این کار جدید نیاز به هزینه و سرمایهگذاری دارد اما از یک سو درآمدهای مستقیم وی افزایش پیدا میکند و از سوی دیگر چون در سیستم محاسبه مالیاتی کانادا توجه خاصی به ایجاد کسب و کار شده، سود درآمدی او در این حالت افزایش قابل توجهی مییابد. ممکن است که این پزشک برای انجام امور مالیاتی، حقوق سالانه خود را 100 هزار دلار و حتی کمتر محاسبه و اعلام کند (البته کاملا قانونی و بر اساس اسناد و مدارک و در چارچوبهای پذیرفته شده) اما در واقعیت او بیش از 400 هزار دلار درآمد داشته باشد که به روشهای دیگری وارد مسیر کار و زندگیاش میشود. توصیف این روشها نیازمند توضیحات بیشتری است که از حوصله این بحث خارج است.
چهارم، اما یکی از دلایل مهمی که برخی از مشاغل در چنین فهرستهایی نظیر آنچه در مقاله مورد اشاره ورود پیدا نمیکنند این است که اصلا مشاغلشان در فهرستهای مورد نیاز شغلی یا Workopolis و نظایر اینها منتشر نمیشود تا وارد بازی شوند. مثلا مشاغلی چون پزشکی خانواده و پزشکی تخصصی از این دست مشاغل هستند. افرادی که در این گروه از تخصصها مشغول هستند به روشهای خاصتر و از کانالهای تخصصیتر و محدودتر گزینش شغلی میشوند و چون بسیاری از آنها هم به صورت ایجاد کسب و کار شخصی و بازکردن مطب کار میکنند عملا استخدام در مورد آنها معنا ندارد که کسی بخواهد آمارش را اعلام کند اما برای کسانی که علاقهمند هستند تا بدانند مثلا یک پزشک خانواده در تورنتو به صورت رسمی چقدر درآمد دارد این رقم در آخرین آمارگیری سالانه عددی بین 50 هزار تا 315 هزار دلار با میانگین حدود 145 هزار دلار بوده است. اما این هم نباید به همان دلیلی که در مورد سوم بیان شد شما را گول بزند. در جدالی که در چند ماه گذشته میان پزشکان استان انتاریو با وزارت بهداشت استان بر سر عدم افزایش دستمزدها برای دو سال آینده به دلیل کسر بودجه استان در گرفت جناب وزیر افشاگری کردند که بیش از 400 پزشک در انتاریو در سال 2010 درآمدی بیش از یک میلیون دلار در سال داشتهاند. بالاترین میزان درآمد یک پزشک در آن سال 6.4 میلیون دلار بوده و 5 نفر بعدی در لیست بیش از سه میلیون دلار درآمد داشتهاند. به هر حال، درآمد بیش از 500-600 هزار دلار در سال برای پزشکان متخصص امری عادی است و هر چه زمان بیشتری از کسب و کار آنها میگذرد درآمدشان افزایش بیشتری مییابد چون وامهای دانشجویی و شغلی خود را به مرور پرداخت میکنند و درآمدهای جدید را صرف سرمایهگذاری در تاسیس ساختمانهای پزشکی و کلینیکهای درمانی میکنند و بدین ترتیب مرتبا بر ارزش افزوده داراییهایشان افزوده میشود. به همین دلیل، دوستانی که دلواپس درآمد پزشکان در کانادا بودند نباید زیاد نگران باشند. نگرانی در «چگونه پزشک شدن» است!