در این ماه فیلم تحسینشده هنوز الیس Still Alice در شبکه فیلمهای خانگی توزیع شد. فیلمی که البته میتوانست خیلی موفقتر از این باشد و بخش عمدهای از شهرتش را مدیون بازی بینقص جولین مور است.
متن بادداشتی از من که پیشتر در ماهنامه سینمایی 24 در مورد این فیلم منتشر شده در اینجا بازنشر میشود.
هنوز الیس (سه ستاره از 5)
Still Alice
هنوز الیس مثال بارزی از فیلمهایی است که در آنها مسایل پیرامونی اگر نه بیش، حداقل همپای آنچه بر پرده شکل میگیرد اهمیت مییابند. اینکه فیلم را یک کارگردان در حال مرگ ساخته، اینکه تجربیات آدمها از این واقعه در نحوه شکلگیری فیلم تاثیر داشته و اینکه همه سازندگان آن مرتبا در حال پالایش فیلم بر اساس تاثیر آن بر مخاطبان خاص خود بودهاند؛ پس عجیب نیست اگر تحلیل و ارزشگذاری روی آن هم بسیار متاثر از عوامل پیرامونی باشد.
الیس هالند استاد برجسته زبانشناسی دانشگاه کلمبیا به تازگی پنجاهمین سالگرد تولد خود را در کنار همسر و سه فرزندش جشن گرفته است اما وقوع چند فراموشی ناخوشایند دیدار با پزشکش را ضروری میسازد تا مشخص شود که مبتلا بهنوعی آلزایمر نادر و بالنسبه در سنین پایین است که از طریق وراثت منتقل میشود و سرعت پیشرفت بسیار زیادی دارد. حالا الیس باید تلاش کند که زندگی، هویت و خانوادهاش را به همان شکل گذشته حفظ کند.
قصه اصلی، فیلمنامه، کارگردان و تیم بازیگری بهکنار، هنوز الیس را خالق الیس برپا نگاه داشته است. جولیان مور اینجا یکتنه و بسیار فراتر از هر بخش دیگری از فیلم، بار آن را بر دوش میکشد و دلیل اینکه نام او از مدتها در تمامی جشنهای آخر سال به عنوان بازیگر برگزیده تکرار شد فقط به دلیل قابلیتهای بازیگری او نیست؛ او این نقش را در تمامی اجزایش زندگی کرده بهگونهای که نمیتوان هیچ نقصانی در کارش یافت. کافی است این بازی را با بازیگر دیگری که او هم نقش یک بیمار لاعلاج را بهخوبی ایفا کرد و به خاطرش اسکار گرفت یعنی ادی ریمن در فیلم نظریه همهچیز مقایسه کنید و ببینید که کماکان میتوان بین او و شخصیت فاصلههایی پیدا کرد، میشود در جاهایی حرکتهایی اضافی و اغراق دید و…اما مور/الیس تفکیکناپذیرند.
[pullquote]فیلم آشکارا از فرسودگی و ناتوانی کارگردانش در زمان ساخت متاثر شده است. لحن کند و کمتحرک فیلم که البته با وضعیتی که شخصیت اصلیاش دارد ناهمخوان نیست را باید تا حدودی به دلیل وضعیت خود کارگردان دانست.[/pullquote]
در سکانس سخنرانی که یکی از نقاط اوج فیلم است و بازیگران نقش مکمل و شنوندگان نیز با رفتارهای گاهی اغراقآمیز کمکی به وی نکردهاند، هر حرکت، هر جمله و هر نگاه او که ترکیبی از استیصال، نگرانی و اعتماد به نفس است در فیلم جاری است و همین سبب میشود که مخاطب فیلم همپای او در تمامی این سکانس بالا و پایین شود. و همینهاست که ضعفهای عمدهتر فیلم را تا حدی پوشش داده است.
فیلم آشکارا از فرسودگی و ناتوانی کارگردانش در زمان ساخت متاثر شده است. لحن کند و کمتحرک فیلم که البته با وضعیتی که شخصیت اصلیاش دارد ناهمخوان نیست را باید تا حدودی به دلیل وضعیت خود کارگردان دانست. اگر چنین نبود قطعا تمهیدات بصری موثرتری میشد اندیشید که توازن بهتری میان حال و آینده شخصیت و بیان روحیات و احساسات او در لحظات فراموشی -که در اینجا بهسادگی با تعقیب او از پشت سر و کدر شدن تصاویر روبهرو تجسم یافتهاند- برقرار شود.
همچنین فیلم منهای الیس -و تا حدودی دختر کوچکش که البته وظیفهاش عمدتا برجستهسازی خصوصیات الیس است و نه چیز دیگر- وزن بسیار اندکی به دیگران داده و بیشتر تلاش کرده همه آنها انسانهای خوبی که تا پایان با بیمار همراهی میکنند نمایش داده شوند. در این میان مثلا همسر وی با بازی الک بالدوین میتوانست خیلی برجستهتر شود که نشده و یا ماجرای انتقال ژن معیوب به دختر بزرگتر خانواده -که به معنای آیندهای به همین تاریکی برای وی است- باز تنها از طریق الیس و احساس گناه معصومانه او انعکاس یافته و عملا کمکی به درک بهتر اطرافیان وی نمیکند.
هنوز الیس فیلمی است که از دل برمیآید و بدون آنکه سانتیمانتال باشد و بخواهد با احساسات مخاطبان بازی کند بر دل مینشیند. کافی است تنها تجربهای مختصر و حتی غیرمستقیم از تبعات این نوع بیماریها داشته باشید تا سکانسی که در آن یک استاد دانشگاه در مقوله زبانشناسی در اولین سالهای میانسالگی راه دستشویی خانه خودش را برای لحظهای گم میکند و چون کودکان لباسش را کثیف میکند فاقد هر گونه طنز و سخرهای باشد و همینهاست که فیلم را برای آینده زنده نگاه خواهد داشت؛ چون این درد را فعلا درمانی نیست.
معرفی فیلم در IMDB را در اینجا ببینید.