در بخش اول از این مطلب دیدیم که دوستی بیان کرده بود که چون زبان انگلیسیاش ضعیف است در فکر کمک به اقتصاد خانواده از طریق کیک و شیرینیپزی است و پرسیده بود آیا میتواند بلافاصله به این کارها مشغول شود یا نه و آیا برای انجام این کارها در خانه نیاز به مجوز خاصی است و …در آن بخش در قالب چهار نکته به بیان پاسخ پرداختم و نکته چهارم در این باره بود که چرا خوداشتغالی و راهاندازی یک بیزینس شخصی بر اساس فرض مورد اشاره (ضعف زبانی) کار درستی نیست. حال به بقیه مطلب که بیان فرضهای دیگر و همچنین بررسی برخی نکات قانونی در این باره است میپردازم.
پنجم، اما اگر بخواهید صرفا به دلیل ضعف زبانی برای کارفرمایان ایرانی کار کنید اوضاع میتواند به مراتب بدتر باشد. کارفرمایان ایرانی را میتواند خیلی کلی به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول (که شاید اقلیت باشند) کسانی هستند که همه نکات درست و قانونی را در مورد مستخدمین خود رعایت میکنند و با شما نظیر هر متقاضی کاری از هر ملیت که میخواهید باشید برخورد میکنند. شما با این دسته از افراد زیاد مواجه نمیشوید چون اصولا آنها جذب بازار کار متداول کانادا شدهاند و اگر ماهیت شغلشان ضروری نسازد، دلیلی ندارد که به دنبال شما به عنوان یک ایرانی تازهوارد متقاضی کار بگردند. اما اگر به یکی از آنها برخورد کنید احتمالا شانس بسیار بزرگی آوردهاید. هیچچیز بهتر از کارفرمایی که در اشل جهانی فکر و عمل میکند اما هموطن و همخون و آشنای با ظرایف و خوب و بد فرهنگی شماست نمیتواند در سالهای اولیه آشنایی با بازار کار کانادا برای افزایش مهارتها و قابلیتهای انطباقپذیری شما با محیط، شما را یاری کند.
اما گروه دوم (که از نظر من در اکثریت قرار دارند و) معمولا در همین محدوده اشتغال ایرانیان تازهوارد برای ارائه سرویس به تازهواردان ایرانی فعالیت میکنند، صرفنظر از عدهای که وجدان کاری و انسانی دارند بقیه عمدتا نه درست سرویس میدهند و نه کارفرمایان خوبی هستند. از هر فرصتی هم برای اینکه به شما به عنوان یک تازهوارد نا آشنا به قوانین بازار کار سواستفاده کنند (پرداخت حقوق کمتر از رقم قانونی، عدم ثبت رسمی مستخدم و پرداخت نقدی، پیروی نکردن از مقررات در مورد میزان ساعات کار و مرخصیهای قانونی، عدم پرداخت حقوق در زمان آموزش نیروی کار …) کوتاهی نمیکنند و البته یک دلیل قانونگریزی آنها این است که خودشان به درستی متوجه موارد غیرقانونی و تبعات بسیار سنگین آن در صورت اطلاع مقامات رسمی نیستند یا آنقدر مار خوردهاند که افعی شدهاند.
متاسفانه بسیاری از ایرانیان تازهوارد که مشکل زبان و نیاز مالی دارند به شکلی در زنجیره ناکارآمد این دسته از کارفرمایان میافتند. زیاد کار میکنند و کمتر اما به صورت نقدی cash دریافت میکنند به امید اینکه مالیات کمتری بدهند (یا اصلا مالیات ندهند) و کمک هزینههای دولتی بگیرند؛ با اضافهکاری زیاد فرصتی برای حل مشکلات زبان پیدا نمیکنند و در محیطهای شدیدا فارسیزبان که فارسی را هم آمیخته با صدها جور ترکیبات مختلف صحبت میکنند، فارسی درست را هم از یاد میبرند و هیچوقت هم فرصت بهبود انگلیسی خود را پیدا نمیکنند. به مرور در همین محیطها صدها جور دور زدن قانون و رفتارهای شبهخلاف یا حداقل مشکوک را هم فرامیگیرند و چون به محض اینکه کارشان به جای سفت برخورد کند (مثلا تهیه وام مسکن یا وام برای کار و کسب و…) درمییابند آن فرار کردن از اعلام رقم واقعی درآمد و پرداخت مالیات حالا به ضررشان تمام میشود مجبورند سراغ یک سری آدم متقلب دیگر در همین بازار بروند تا با سندسازی برایشان وام جور کنند و این چرخ همینطور میچرخد و این زنجیره به این سادگیها پاره نمیشود. نهایت چنین روشی هم (اگر فرد به شکلی از آن میانه خود را خلاص نکند و) خیلی موفق باشد این است که یک بیزینس مشابه راهاندازی کند و همه این شگردهای غیرقانونی و بلاهایی که هموطنان بیانصاف سرش آوردهاند، او کم یا بیش و بسته به تربیت و وجدانش، سر دیگران بیاورد. آیا شما میخواهید در این سیکل بیافتید؟ اگر قرار به انتخاب بین مورد 4 و 5 باشد من 4 را به صورت کسب و کار خانگی ترجیح میدهم اما همانطور که بیان کردم همه اینها بیشتر سراب است تا آب.
ششم، خوب با این حرفها پاسخ من به شما این است که خودتان را بر اساس محدودیتهای فعلی از جمله محدودیتهای زبانی تعریف نکنید. تلاش کنید که این محدودیتها را کاهش دهید. ببینید اگر بتوانید سطح مهارتهای زبانی خود را به مرزی که برای گذراندن یک دوره کالج لازم است برسانید آن وقت میخواهید چه کاره شوید. آیا همین مسیر شغلی فعلی را ادامه میدهید یا مسیر جدیدی انتخاب میکنید. اگر در آن شرایط هم باز احساس کردید که ادامه مسیر در آشپزی یا شیرینیپزی (که هر دو هم بازار کار فعال و قابل قبولی در کانادا دارند) لازم است بررسی کنید که آیا بهتر است یک دوره کوتاه یا بلند در کالج برای آشنایی با قوانین و مقررات و ذائقه کاناداییها و سایر قومیتهای در کانادا بگذرانید یا مستقیما میتوانید برای راهاندازی یک بیزینس اقدام کنید.
مثلا این صفحه از کالج جورج براون را که یکی از مشهورترین و موفقترین برنامههای آموزش آشپزی و شیرینیپزی دارد را مطالعه کنید تا با انواع مشاغل مرتبط با این رشته از جمله مدیریت این حوزه آشنا شوید.
همچنانکه پیشتر در این مطلب در وبسایت پارسکانادا توضیح داده شده است، رشتههای مرتبط با پخت و پز در اکثر نقاط کانادا از جمله انتاریو رگولیتد نیستند یعنی شما ملزم به دریافت مجوز کاری برای اینکه تحت عنوان آشپز یا سرآشپز یا شیرینیپز کار کنید نیستید اما این رشتهها یک مسیر داوطلبانه برای دریافت عنوان رسمی دارند که بهتر است آن مسیر را بروید و این عنوان را دریافت کنید تا برای کاریابی موفقتر باشید. در این صفحه با جزییات لازم، درباره این مسیر در انتاریو توضیح داده شده است.
اما اگر بخواهید کسب و کار خودتان را راهاندازی کنید فقط صرف آگاهی از مهارتهای آن شغل کفایت نمیکند بلکه بسته به نوع بیزینس، (مکان جدا یا در خانه) شما باید استانداردها و شرایط متعددی را رعایت کنید.
- به بخشی از آنها در این مقاله خوب و روان اشاره شده است.
- در این صفحه شما میتوانید جستجو کنید که در انتاریو براساس نوع بیزینسی که میخواهید راهاندازی کنید نیازمند دریافت چه مجوزها و گواهیهایی هستید.
- اگر در ادامه فرصت داشتید سری هم به این صفحه بزنید تا اطلاعات تکمیلی بیشتری در مورد حمایتهای اطلاعاتی و مالی احتمالی بهدست آورید.
البته معنای این حرفها این نیست که همه کسانیکه در خانه شیرینی میپزند اینها را میدانند و به آن عمل میکنند، خیر. اما اگر خدای نکرده شیرینی شما کسی را مسموم کند و یا در اثر حادثهای، در آپارتمان یا خانهای که مشغول بهکار هستید اتفاقی بیافتد و پس از بررسی مشخص شود که شما یکی از استانداردهای بهداشتی یا ایمنی را رعایت نکردهاید با دردسر مواجه میشوید. هر چه کار شما برای سلامتی افراد حساستر باشد و زمان بیشتری هم مشتریها در محل کار شما حضور داشته باشند معمولا استانداردها و جزییات بیشتری را باید رعایت کنید. مثلا کسی که میخواهد در خانه یا آپارتمان مهدکودک daycare یا آرایشگاه بزند باید خیلی مراقبتر از کسی باشد که فقط میخواهد ترشی بفروشد (رعایت استانداردهای بهداشتی البته همیشه مهم هستند.)
همچنین توجه داشته باشید که برخی آپارتمانها در متن قرارداد خود تاکید میکنند که شما حق ندارید بدون مجوز مدیریت ساختمان، در واحد خود فعالیت بیزینسی داشته باشید. مسلما چنین صاحبخانههایی به اینکه شما در آپارتمان از طریق کامپیوتر و آنلاین کار کنید حساسیتی ندارند؛ حتی اموری مثل خیاطی که تردد محدودی را میطلبد حساسیتساز نیست اما اگر مثلا شما بخواهید از تعدادی بچه مراقبت کنید، یا چند دیگ غذا برای یک رستوران بار بگذارید (که پیامد آن مصرف بیش از حد معمول برق در واحد شما و بوی نامطبوع برای همسایگان است) علاوه بر مواردی که قانون به صورت کلی به شما تکلیف کرده و باید رعایت کنید، جلب نظر و دریافت اجازه از صاحبخانه (اگر چنین موردی شرط اجاره محل باشد) لازم است و بیتوجهی به آن میتواند تبعات قانونی داشته باشد.
در مورد رستورانها یا قنادیهای خارج از خانه که موضوع جدیتر است و حتما باید این استانداردها را بشناسید و مجوزهای مربوطه را کسب کنید و با بازرسیهای وقت و بیوقت هم کنار بیایید. علاوه بر این باید حتما با مقررات مربوط به استخدام افراد و حقوقی که مستخدمین دارند و وظایفی که شما به عنوان کارفرما برعهده دارید بهخوبی آشنایی داشته باشید و آنها را رعایت کنید. چون اگر بر اثر بازرسی یا بدتر از آن بروز حادثهای اتفاقی بیافتد که مشخص شود شما به تکالیف قانونی خود عمل نکردهاید، این موضوع میتواند پیامدهای ناخوشایندی برای شما داشته باشد. در این باره پیشتر نکات آموزشی در سایت پارسکانادا و در نشریه پرنیان منتشر شده و در دست انتشار است.
فرض من این است که شما آن قدر از نظر زبانی توانایی پیدا کردهاید که با پیگیری لینکهای رسمی معرفی شده در بخش قبلی بتوانید مسیر قانونی و الزامات مربوط به راهاندازی یک بیزینس مطلوب خود را بیابید. اگر چنین نیست، پیشتر در بند سوم گفتهام که از نظر من اولویت کاری شما چه باید باشد.