در هفته دوم جولای 2015 فیلم علمی-خیالی دیدنی اکس-ماکینا ex-machina برای نمایش خانگی توزیع شد. در اینجا متن یادداشتی درباره این فیلم را که پیشتر در نشریه سینمایی 24 منتشر شده است بازنشر میدهم.
اکس-ماکینا (سه و نیم از 5)
Ex-Machina
سینمای علمی-خیالی از بدو خلقت- که به قدمت خود سینماست- جایگاه برجستهای برای بیان مفاهیم پیچیده فکری-فلسفی بوده و عجیب نیست اگر از متروپلیس تا ادیسه فضایی تا بلید رانر….میتوان دهها فیلم معرفی کرد که همان غنای فکریاشان به آنها عمر طولانی بخشیده است. فیلم حاضر خیلی بیادعا یکی از نمونههایی است که میتوان به آن لیست اضافه کرد. شاید جایی در صدر نداشته باشد اما در بررسیهای تاریخی و جدی آیندگان باز سربرخواهد آورد.
کیلب، یک برنامهنویس خبره که برای شرکت بسیار معتبر بلوبوک-دارای فراگیرترین سیستم موتورجستجوی جهان- کار میکند در رقابتی که برای دریافت یک فرصت تحقیقاتی بین متخصصان شرکت در جریان است نفر اول میشود. او باید یک هفته در ساختمان مجلل، فوق پیشرفته و بهشدت حفاظت شده نیتن، صاحب میلیاردر شرکت، آخرین سیستم طراحی شده توسط وی را آزمایش کند. اما بهزودی او درمییابد که هدف و موضوع آزمایش چیزی به مراتب عجیبتر از آنی بوده که او میپنداشته است.
هنر نویسنده/فیلمنامهنویس/کارگردان اکس-ماکینا که نشان میدهد تحقیق خیلی خوبی هم روی بحثهای فلسفی هوش مصنوعی داشته و از یکی از مفاهیم کلیدی آن یعنی آزمون تورینگ – معرفیشده توسط الن تورینگ که حالا به لطف فیلم بازی تقلید افراد بسیاری با نامش آشنا شدهاند- هسته اصلی فیلمنامه را شکل داده است (شاید پیش از این مهمترین اشاره به این آزمون به فیلم بلید رانر بازگردد). در واقع، تقریبا تمام فیلم معرفی و بازتولید اشکالی از آزمون تورینگ است که گهگاه در آن جای آزمایشگر پیش فرض –انسان- با موجود تحت آزمایش- پدیدهای که نمیدانیم ماشین است یا دارای هوش انسانی- با یکدیگر عوض میشود. فیلم این دستمایه را به خوبی پرورانده و داستانی تعلیقی-پلیسی ساخته که شخصیتهای اصلیاش تا فصل پایانی نه تنها در مورد میزان قهرمان یا ضدقهرمان بودن و انگیزههای اصلیاشان از هر کلام و هر اقدام دچار تردید میشویم بلکه گاه در مورد انسان بودن یا نبودشان هم شک هست. یکی از عجیبترین و بدیعترین سکانسها زمانی است که کیلب بعد از آگاهی از یک راز نیتن، در مورد اینکه آیا خودش انسان است یا نه تردید میکند و برای یافتن پاسخ مجبور میشود خودش را با تیغ ریشتراشی زخمی کند.
[pullquote]فیلم برخلاف اونجرز2 که با بازگشت به نگاههایی از نوع ترمیناتور، خیلی کلاسیک به جنگ بنیانبرافکن میان انسان و ماشین مینگرد نشان میدهد که این نگاه میتواند چقدر عمیقتر و پیچیدهتر باشد[/pullquote]
فیلمنامه در پرداخت شخصیتها بسیار موفق است. معصومیت شخصیت ایوا -به عنوان ماشینی که از همان ابتدا به ماشین بودن خود اذعان دارد –که معنای آن بیمعنایی آزمون کلاسیک تورینگ در مورد وی است- و به همین دلیل نگران است که نظیر هر ماشین دیگری خاموش شود اینجا از طریق انتخاب درست بازیگر، استفاده کاملا کاربردی و درخدمت جلوههای ویژه و انتخاب دیالوگهای دقیق، از فضای دو نفره بازیگران به مخاطب سرایت میکند و بهتدریج نه تنها کیلب، بلکه همه ما نسبت به نیتهای واقعی نیتن و میزان صداقت او تردید میکنیم.
اکس-ماکینا در کنار کاربرد بسیار دقیق و بقاعده از جلوههای ویژه و فضاسازی خلاقانه از طریق دکورها و هنرهای تجسمی انتزاعی، استفاده هوشمندانهای از بکارگیری اسامی کتاب مقدس (عهد عتیق) نظیر ایوا، کیلب و نیتن برای اشارات ضمنی کرده است. در عین حال، گوشهچشمی هم به بحثهای روز در آن میتوان دید؛ از ورود متجاوزانه به حریمهای شخصی توسط کمپانیهای جستجوی اینترنت نظیر گوگل – که بلوبوک آشکارا معادلسازی آن است- و چالشهای امنیتی احتمالی که امثال ادوارد اسنودن زنگ خطرش را به صدا درآوردند تا بحث خیلی داغ خطر هوش مصنوعی در محو بشر که در سال 2014 مجددا به یکی از سرفصلهای جدی در مباحث اخلاق تکنولوژی تبدیل شد و فیلم برخلاف اونجرز2 که با بازگشت به نگاههایی از نوع ترمیناتور، خیلی کلاسیک به جنگ بنیانبرافکن میان انسان و ماشین مینگرد نشان میدهد که این نگاه میتواند چقدر عمیقتر و پیچیدهتر باشد وقتی میتوان تمامی حواس و عواطف انسانی را در ماشین دوبارهسازی کرد و در آزمونهای دشوار پیروز شد درحالیکه همه این افزونهها در نهایت نسخه مصنوعی هستند که جای اصل را نمیگیرند و به سادگی میتوانند از طریق دفاع از خود – در مقابل نیتن-یا صرفا نگاهی ابزارانگارانه به طرف مقابل- مورد کیلب- به فاجعه انسانی ختم شوند!