به مناسبت انتخابات کانادا در 19 اکتبر 2015 تعدادی متنهای کوتاه در فیسبوک کار کردم که برخی را اینجا میآورم به عنوان آرشیو مطالب!
مایکل پارسا قرار است صدای چه کسانی باشد؟
جمعی از ایرانیان سرشناس تورنتو در آستانه انتخابات کانادا اطلاعیهای را امضا کردهاند و با این توجیه که باید ایرانیان در همه احزاب کانادا صدایی داشته باشند رای دادن به آقای مایکل پارسا را توصیه کردهاند. من نادیده به آقای پارسا در زمینههای زیادی ارادت دارم و از اینکه جامعه ایرانیان کانادا چنین ذخایری دارد خوشحالم و آرزو میکردم در تهران و اتاوا شکلی از عقلانیت و روابط حاکم بود که امثال مایکل پارسا میتوانستند به نفع منافع مردمان هر دو کشور تلاش کنند اما در شرایط حاضر هیچیک از این امیدها و آرزوها روی زمین واقعیت، جای پایی ندارند؛ پس باید از دوستان امضاکننده (حتی اگر این کار را زیر فشار برخی اعضا متنفذ ایرانی که میخواهند هر جور شده یک ضد دولت ایران را به پارلمان فدرال بفرستند انجام شده باشد!) این سوال را پرسید که اقای پارسا که در تمام ده سال گذشته میتوانسته صدای ایرانیان باشد چه کرده است؟ در ماجرای تحریمها، بسته شدن حسابهای ایرانیان در TD، بسته شدن بیدلیل سفارتخانهها و دروغگویی مقامات دولتی در این باره و…و از همه سادهتر در دعوت کاملا گزینشی، یکجانبه و تبلیغاتی از اعضا به اصطلاح سرشناس جامعه ایرانیان (که بنا بر شنیدهها شخص آقای پارسا نقش محوری در تنظیم فهرست اسامی داشتهاند) ایشان چقدر به منافع، خواستهها و نگرانیهای عموم جامعه ایرانیان توجه داشتهاند که حالا امضاکنندگان محترم خواستار رای قاطع همه اعضا آن جامعه به ایشان شدهاند؟ به عبارت دیگر ایشان در ده سالی که میتوانستهاند صدای جامعه ایرانی در دولت تکروی هارپر باشند صدای کدام بخش از این جامعه با چه میزان رای بودهاند که حالا باید همه آسیبدیدگان از آن سیاستها برای اینکه این «صدا» رساتر شود به ایشان کمک کنند؟
دوستی کامنت گذاشتهاند: «متاسفانه آقای پارسا در حمایت از آقای هارپر و در نهایت کاندید شدن برای حزب محافظهکار اشتباه فاحشی مرتکب شدهاند و این به هیچ وجه قابل دفاع و توجیه نیست.»
در پاسخ باید عرض کنم اینکه آقای پارسا حزب محافظهکار را برای فعالیت سیاسی برگزیده از نظر نگارنده ایرادی ندارد. به هر حال هر یک از ما ممکن است یکی از احزاب سیاسی را به علایق و خواستههای خود نزدیکتر ببینیم. شاید آقای پارسا بدشناسی آورده که دوران اوج بلوغ فعالیتهای سیاسی ایشان با هارپر همزمان شده است اما من عجبم از کسانیکه در همه سالهای گذشته از دولت هارپر به دلیل سیاستهایی که در تضاد با منافع ایرانیان کانادا یا عامل فشار شدید به مردم بیگناه در ایران بوده انتقاد کردهاند بعد الان از کسی که در همه این سالها به تاسی از حزبش مدافع آن رفتارها بوده حمایت میکنند.
زمان انتخابات کانادا و محک ارزشگذاری هارپری
جناب هارپر ده سال پیش با ادعای شفافیت، مقابله با فساد و ارزشمداری به قدرت دست یافت. در همه این سالها همه چیز از ایشان دیدیم منهای همینها. در مورد شفافیت و گزارش عملکرد (و بعضا دروغگویی در مورد عملکرد) که دست دولتهای دیکتاتور خاورمیانه و خاوردور را بسته و رسانهای نیست که از مخفیکاریها و عدم پاسخگویی منصوبان این دولت شاکی نباشد. حالا هم نگاه کنید که در تورنتو که محافظهکاران به شدت در حال از دست دادن کرسیهای بادآورده انتخابات قبلی هستند دست به دامن برادران فورد و Ford Nation شده است. این یعنی نهایت ارزشمداری و مقابله با فساد.
اینکه بگوییم فورد فاسد نیست چون سابقه فساد مالی ندارد هم سخن ناتمامی است. فساد فقط فساد مالی نیست. اینهمه بدمستیها و اعتیاد و اتهام بردن زنان مسئلهدار به محل کار و …مگه فساد نیست. اما قصه هارپر چیز دیگری است. شما خاطرتان هست در آن روزهایی که راب فورد زیر فشار بود آقای هارپر و همه اطرافیانش از وی فاصله گرفتند و فقط مرحوم جیم فلاهرتی (وزیر اقتصاد وقت کانادا) که رابطه خانوادگی با فوردها داشت در رسانهها به نوعی پشتیبانی کرد. اگر رفتار راب فورد آنقدر بد بوده که همه حمایتهای قبلیاش از هارپر فراموششدنی بوده پس چرا الان و زمان انتخابات کانادا دوباره باید به سراغش رفت؟ معنای ارزشمداری همین است؟
متن خبر را اینجا ببینید.
ترس از شکست، جان برد را مدافع هارپر کرد
حضور امروز (یازده اکتبر) آقای جان برد، وزیر خارجه سابق کانادا (گفتم وزیر خارجه سابق اسراییل در کانادا؟ ببخشید حتما اشتباه تایپی بود!) در تور تبلیغاتی آقای هارپر در جیتیای اتفاق جالب توجهی بود. از یکسو این میزان حمایت رقیق سیاسی یکی از مهمترین اعضا سابق تیم نخست وزیر «بسیار محبوب کانادا» که به آن شکل تحقیرآمیز کابینه را ترک کرد (بدون اطلاع به هارپر و ارسال خبر استعفا مستقیم به رسانهها) که بعید است هیچ تاثیر چشمگیری برای هارپر داشته باشد را در کنار ترسی بگذارید که آمارهای چند روز اخیر به جان محافظهکاران انداخته است و کسانی چون برد حاضر شدهاند با فراموش کردن اختلافات عمیق خود با هارپر، خودی نشان بدهند.
البته یک سر دیگر قصه هم این است که برخی دارند خود را برای دوران بعد از هارپر و رهبری حزب آماده میکنند. البته اگر قرار باشد در فهرست کاندیداهای رهبری، اسامی جیسن کنی و جان برد و نظایر اینها ردیف شوند حکایت «خدا پدر و مادر قبلی را بیامرزد» خواهد شد.
متن خبر را اینجا ببینید.
تلاش 15دقیقهای برای تغییر!
امروز یازدهم اکتبر، رای دادن من 15 دقیقه طول کشید (توجه داشته باشید که در اینجا میشود از چند روز زودتر رای داد). یعنی کل رفتن تا محل حوزه و رای دادن و بازگشت به خانه شد کمتر از 15 دقیقه. در کانادا همین میزان تلاش برای تغییر یک دولت و رویههای نادرست میتواند کافی باشد پس لطفا منتظر نمانید و با حضور در پای صندوق، تشکر از انسانهای شریف و دوستداشتنی که در این روزهای تعطیلی برای برگزاری انتخابات همکاری کردهاند و رای به نفع تغییر هارپر، در بهبود شرایط سیاسی-اجتماعی جامعه مشارکت کنید.
اتحاد سرخ و نارنجی به نفع آبی
این روزها (یعنی در حوالی نهم اکتبر) به نظر میرسد که موج حملات طرفداران لیبرال و اندیپی علیه هم زیاد شده است. تحلیلش ساده است. لیبرالها مشخصا میخواهند در کبک کرسیهای از دست داده را از اندیپی پس بگیرند و اندیپی هم که ناامید از اول شدن، میخواهد جایگاه دوم را در انتخابات کانادا از دست ندهد و دوباره به جایگاه همیشگی سومی بازنگردد به هر جایی و هر کسی شمشیر میکشد. اما نتیجه این نوع تبلیغات قطعا به نفع هارپر است. اتفاقی که 4 سال پیش به یکی از نچسبترین نخست وزیران تاریخ کانادا، حتی در میان طرفداران حزب خودش، یک دولت اکثریت هدیه کرد دوباره در حال تکرار شدن است. فقط دوستانی که الان به هدف کمک به حزب خود در این بازی تخریبی وارد شدهاند فردای انتخابات دنبال مقصر در جاهای دیگر نگردند.
به یاد آر، به یاد آر remember, remember
(در دوم اکتبر) حال که ایام انتخابات کانادا است به یاد آر که دولت هارپر به بهانه متوازن کردن بودجه در این 5 سال گذشته چه بلایی بر سر بخشهای فرهنگی بهویژه کتابخانهها در کانادا آورد!
با قطع بخشهای مهمی از بودجه کتابخانه ملی کانادا Library and Archives Canada تعدادی از خدمات کلیدی این کتابخانه به کتابخانههای سراسر کشور از جمله بانک اطلاعات جامع کتابخانههای کانادا و سرویس بسیار مهم قرض بین کتابخانهها interlibrary loan برای همیشه از بین رفت و مشکلات بسیار زیادی برای کتابخانههای کوچک و متوسط و همه شهروندان طبقات متوسط و پایین که مشتریهای ثابت کتابخانههای عمومی هستند پدید آمد.
تعدادی از مهمترین کتابخانههای علوم و طبیعت کانادا که برخی نقشی کاملا کلیدی در ثبت اطلاعات در برخی زمینههای علمی یا محیطزیستی خاص داشتند برای همیشه تعطیل شدند و متخصصان بسیاری بیکار شدند. سازمان Natural Resources Canada، شش کتابخانه از 14 کتابخانه خود را تعطیل کرد؛
برخی سرویسهای پایه چون Community Access Program که دسترسی به اینترنت رایگان را در مناطق کمجمعیت فراهم میآورد تعطیل شد؛
با کاهش شدید بودجه Park Canada بیش از 80 درصد باستانشناسان شاغل در آن بیکار شدند و از 167 سایت تاریخی ملی بیرون رانده شدند؛
در کنار این، دهها مورد کمک هزینه و بودجه دیگر که بعضا ارقام اصلا چشمگیری نبودند اما با قطع هر یک، پروژه یا برنامههای مهمی به تعطیلی کشیده شدند حذف شدند تا بودجهای که نه در کانادا شغل ایجاد کرد و نه سبب رشد اقتصادی شد متوازن شود؛ تا آقای هارپر در سال آخر و درست چند ماه به انتخابات بتواند میلیاردها دلار پول رایساز فقط در قالب برنامه مالیاتی Family Tax Cut بین رایدهندگان توزیع کند.
به یاد آر، به یاد آر remember, remember