میل عجیب و افراطی ما به داشتن «آخرین مدل» - زندگی حقیقی در کانادا

میل عجیب و افراطی ما به داشتن «آخرین مدل»

اگر از دوست یا فامیلی که در ایران زندگی می‌کند بپرسید که چه وسیله‌ای را نیاز دارد یا خودش از شما چیزی بخواهد، دو مورد کاملا مشهود است: 1- اهمیت برندها، 2- آخرین مدل بودن آن وسیله. زمانی هم که به ایران سفر می‌کنم این میل و عادت کاملا مشهود است. همه آخرین مدل از گوشی‌های اسمارت‌فون را دارند، چشمشان دنبال آخرین گجت‌ها در بازار است، اتومبیل‌های فلان و بهمان مدل آخرین سال برایشان اهمیت زیادی دارد (حتی اگر ارزویی بر دل مانده باشد!) و غیره و غیره.
البته این لزوما عادت تنها ایرانیان نیست. مثلا در همین منطقه‌ای که ما زندگی می‌کنیم و برادران و خواهران چینی (و البته ایرانی) به وفور در آن حضور دارند، تعداد ماشین‌های بنز از انواع و اقسام و البته عمدتا آخرین مدل موج می‌زند. فکر کنم اگر نظرسنجی شود آن قدر که ما شرقی‌ها در استفاده از برخی برندها (آنهم از نوع آخرین مدل) اصرار داریم، متوسط جامعه کانادا چنین نیست. در واقع، این موضوع آن قدر مشهود است که فکر نکنم حتی نیاز زیادی به نظرسنجی داشته باشد.
دلایل این بحث بسیار زیاد است و الان نه فرصت و نه امکان پرداختن به همه آنهاست. برخی به مسائل اجتماعی-اقتصادی چند دهه اخیر برمی‌گردد که مثلا سبب شده ایرانیان از نظر انجام تعداد جراحی‌های زیبایی، تعداد مسافرت خارجی و (احتمالا اگر کار پژوهشی بشود) حجم تجملاتی که وارد خانه می‌کنند رتبه‌های بسیار بالایی در فهرست‌های جهانی بیاورند.
به هر حال وقتی آقای خانه دنبال خرید گران‌ترین خودرو متناسب (یا حتی نامتناسب!) با درآمد خودش است دلیلی ندارد که خانم خانه هم دنبال هزینه کردن در گران‌ترین موضوعات ممکن نباشد. حالا می خواهد خرید گران‌ترین مدل ماکروویو باشد یا انجام هر نوع جراحی ممکن روی صورت و … در سنین قبل از 35 سالگی
اما بخشی از این عادت‌ها و رفتارها به این بازمی‌گردد که ما بسیار جوگیرانه خرید می‌کنیم. مثلا ایا به این فکر کرده‌ایم که گوشی تلفن ما چه امکاناتی دارد و چقدر به این امکانات احتیاج داریم؟ وقتی در بازار دنبال خرید یک دوربین دیجیتال هستیم و از طرف می‌پرسیم که آخرین رزولوشنی که آمده چه عددی است، ایا از خود سوال کرده‌ایم که مثلا عکس‌هایی که با دوربین قبلی با رزولوشنی 10 مگا پیکسل! پایین‌تر گرفته‌ایم چه ایرادی داشته و کجا دست ما را در پوست گردو گذاشته که حالا سراغ این یکی رفته‌ایم؟ اصلا در تمام سال‌هایی که این دوربین قبلی را استفاده کرده‌ایم محض رضای خدا یکبار منوی آن را جستجو کرده‌ایم تا با 90 درصد ان «امکاناتی» که رویش بوده و ما هیچ‌وقت استفاده نکرده‌ایم حداقل یک بار اشنا شویم تا بعد برویم دنبال این «امکانات جدید» دوربین 10 مگاپیکسل بالاتر از آنی که داریم؟
اگر در جایی مثل کانادا زندگی کرده باشید و قدری هم سرتان را در اخبار و ریویوهای کالاها چرخانده باشید و همچنان با همان عادات ایرانی سراغ خرید کالاها نروید خواهید دید که لزوما آخرین مدل از فلان تلویزیون بهمان برند مشهور، جنس خوبی نیست و چه بسا خیلی هم بنجل و پرایراد از کار درآمده است؛ خواهید دید که ممکن است مثلا مدل 2008 یک ون Honda odyssey از مدل 2011 آن خیلی بهتر باشد (مثال عرض می‌کنم، این را به عنوان یک فکت نگیرید.) آن وقت خواهید دید که افراد دارای درآمد خیلی زیاد در کانادا لزوما همه وسایل زندگی، خودرو، لباس و خانه‌اشان گران‌ترین و آخرین و مشهورترین‌ها نیست. البته آنها شبیه متوسط ترین‌ها هم زندگی نمی‌کنند اما خیلی از ریخت و پاش‌های طبقه متوسط جامعه ایران که در دو دهه گذشته به لطف ثابت ماندن نسبی قیمت دلار و افزایش فراوان درامدها (عموما به دلیل تورم بالا) و لاجرم احساس ارزانی شدید کالاهای وارداتی و مسافرت های خارجی و جراحی‌های زیبایی و…به دلیل «توهم ثروت» انجام می‌دهند را مرتکب نمی‌شوند.
از من داشته باشید که عادت درست خرید کردن و هزینه کردن در کانادا یکی از درس‌هایی است که ایرانیان باید به مرور زمان بیاموزند و زهر عادات کهنه به راحتی از جان‌شان پاک نمی‌شود.
در این باره بیشتر خواهم گفت.

پیمایش به بالا