از اینکه در چند روز گذشته نتوانستم به این صفحات برسم عذرمیخواهم. به شدت درگیر آمادهسازی شماره دوم نشریه پرنیان هستیم و هنوز کار پایان نگرفته اما بهتر دیدم بخشی از مصاحبه با دکتر رضا مریدی نماینده مجلس فدرال و عضو حزب لیبرال این استان را که در این شماره پرنیان منعکس شده در اینجا بیاورم تا در بخشهایی که دکتر به عملکرد دولت محافظهکار فدرال میپردازد با چند چشمه دیگر از عملکرد جناب جیسن کنی و شرکا بهتر آشنا شوید.
یکی از پرسشهای مهم مخاطبان ما کارنامه دولت در بحث مهاجران و خصوصا در مورد اشتغال مهاجران است. کارنامه دولت در این حوزه چگونه بوده است؟ خصوصا که خود آقای مکگینتی مدتی قبل به دولت فدرال اعتراض داشتند که سهم دولت انتاریو در تبیین سیاستهای مهاجرتی استان از همه دولتهای دیگر کمتر است درحالیکه انتاریو بیشترین بار مهاجرپذیری کانادا را بر دوش دارد.
همانطور که میدانید مهاجرت در اختیار دولت فدرال است و خودتان سیاستهای دولت فدرال محافظهکار نسبت به مهاجرین را بهتر میدانید. دولت فدرال از دولتهای استانی میخواهد که پس از ورود مهاجرین به استان خدمات لازم را جهت جاافتادن و استقرار آنها به آنها ارائه دهند. تجربه هم نشان میدهد که هرچقدر زودتر این حالت استقرار انجام شود مهاجران سریعتر میتوانند خود را با شرایط جدید وفق دهند، به کاری مشغول شوند، به اقتصاد کمک کنند و حتی با پرداخت مالیات باری از روی دوش دولت بردارند. بنابر این، استقرار یا settlement یکی از اهداف اصلی دولت انتاریو است مخصوصا اینکه مهاجرینی که هنوز به این وضعیت نرسیدهاند فشار مالی زیادی را به منابع عمومی وارد میکنند. در این ارتباط، دولت انتاریو قراردادی با دولت فدرال داشت که در پنج سال، حدود 900 میلیون دلار از سوی دولت فدرال پرداخت شود تا در قبال آن خدمات آموزشی نظیر کلاسهای زبان یا حرفهآموزی یا خدمات ضروری دیگر به تازهواردان ارائه شود. متاسفانه دولت فدرال، 207 میلیون دلار از این پول را که مربوط به قرارداد قبلی است پرداخت نکرده و برای قرارداد جدید هم هنوز اقدامی انجام نداده است. خود من در پارلمان، چند ماه پیش سخنرانی مفصلی انجام دادم برای این مورد اما متاسفانه این امر که طبق قانون و قرارداد، دولت فدرال موظف به انجام آن است ناتمام مانده. با کمال تاسف، دولت فدرال در مورد مهاجرین هیچ کمکی نکرده و کم لطفی کرده است.
دلیل چیست؟ پاسخ آنها به اعتراض شما چه بوده است؟
پاسخها همیشه سربالاست و هیچ وقت منطقی نیست. دولت انتاریو بعد از دولت فدرال مهمترین دولت کانادا است. بیشترین درآمد دولت فدرال هم از مالیاتی است که ساکنان انتاریو پرداخت میکنند یعنی ساکنان این استان علاوه بر اینکه با پرداخت مالیات، هزینههای استان را میپردازند به استانهای دیگر هم کمک میکنند. حال سوال اینجاست که چرا دولت فدرال سهم قانونی مهاجران تازهوارد به این استان را پرداخت نمیکند؟ دولت فدرال به هر تازهوارد در کبک سالانه حدود سه هزار دلار کمک میکند در حالی که به هر تازهوارد در انتاریو تنها 800 دلار کمک میکند تازه اگر به تعهداتش عمل کند که نمیکند.
یکی دیگر از کارهایی که 7-8 ماه پیش انجام داد این بود که کمکی که این دولت به موسسات عامالمنفعهای که به تازهواردان یاری میرساندند و 54 میلیون دلار در سال بود و عموما در اختیار مراکز عامالمنفعه قومی قرار میگرفت، حذف کرد که از این 54 میلیون دلار، 44 میلیون دلار مربوط به انتاریو بود. این کارها خیلی سوالبرانگیز است چون این موسسات نیازهای تازهواردان را برآورده میکردند تا کارهای اولیه را انجام دهند اما این پول را قطع کردند.
البته آنها احتمالا میگویند که ما کسر بودجه داریم و باید آن را جبران کنیم!
خوب بله اینها میآیند میلیونها و میلیونها دلار به شرکتهای نفتی در البرتا تخفیف مالیاتی میدهند و آنجا که به تازهواردان انتاریو مربوط میشود بودجهها را حذف میکنند.
یکی از مشکلات مهاجران خصوصا آنها که مشاغل رگولیتد دارند و باید مجوز بگیرند این است که مدتی از عمرشان در کانادا صرف گذراندن این دورهها میشود و عملا از کار تخصصی خود فاصله میگیرند در حالی که به نظر میرسد خیلی از این رگولیشنها سالها پیش بر اساس وضعیت مهاجران دهههای قبل که عموما از نظر زبان مشکل زیادی داشتند و سطح آموزشهایشان هم اختلاف زیادی با کشوری مثل کانادا داشت تدوین شده در حالی که مهاجران جدیدتر هم انگلیسی را بهتر میدانند و هم اختلاف مهارتی خیلی زیادی با همصنفان خود در کانادا ندارند. این ارزشیابیها هم عموما استانی و برعهده انجمنهای تخصصی همان رشته است. آیا نمیشود بر اساس این واقعیتها در این رگولیشنها بازنگری کرد تا عمر و تجربه و انگیزه مهاجران به بهانه کسب مجوز شغلی، تلف نشود؟
سوال بسیار بجایی است و اتفاقا دولت لیبرال وقتی سر کار آمد خصوصا در مورد رشته پزشکی بازنگری جدی کرد. در رشتههایی مثل مهندسی شرایط خیلی دشوار نبود و اکثر مهندسان ایرانی این آزمونها را میدهند و عنوان مهندس متخصص P.Eng را دریافت میکنند. در مورد رشتههایی مثل دندانپزشکی و پرستاری هم شرایط نسبتا عادلانه بود اما در مورد پزشکی چنین نبود و حتی کسانیکه از دانشگاههایی مثلا از انگلستان یا آلمان هم فارغالتحصیل شده بودند باز باید همه مسیر را میرفتند که من حتی قبل از اینکه نماینده مجلس شوم این موضوع را با وزیر بهداشت استان مطرح کرده بودم. نتیجه این بازنگری منجر به این شد که دولت قانونی به مجلس برد و تغییراتی در ارزشیابی پزشکان داد مثلا پزشکانی که از دانشگاههای طرازاول و انگلیسیزبان میآیند تنها از نظر قوانین و مقررات انتاریو باید سنجیده شوند؛ کسانی که امتحانها را دادهاند اما جا برایشان نیست یا آن تجربه کاری در کشورهای مشابه را ندارند برای مدتی زیر نظر یک پزشک دارای مجوز کار کنند تا با جزییات این رشته در کانادا بیشتر آشنا شوند و کسانی که نمیتوانند تمام مسیر را با موفقیت طی کنند فرصت داشته باشند که در رشتههای دیگر مرتبط با پزشکی ادامه مسیر دهند. همانطور که قبلا هم اشاره کردم دولت ظرفیت پذیرش پزشکان مهاجر را هم از سالی 30 نفر به 230 تفر افزایش داد در واقع، این ظرفیت 8 برابر شد.
دورههای بریجینگ که عموما برای مهاجران طراحی شده چه عملکردی داشته و دولت برنامهای برای گسترش آنها دارد یا نه؟
این دورهها خیلی موفق بودهاند. مثلا در مورد دندانپزشکان افراد میروند امتحانات اولیه را میدهند و بعد اگر قبول شوند دو سال درس میخوانند و بعد مجوز میگیرند. شاید به نظر برسد که دو سال طولانی است اما واقعیت این است که این گروه از متخصصان باید نکات مهمی را یاد بگیرند، مثلا انگلیسی آنها باید برای محاوره و گفتگو با بیماران یا تامینکنندگان امکانات و نظایر اینها مناسب باشد یا نکات قانونی و فرهنگی زیادی وجود دارد که بین کانادا و خارج از آن اختلاف است و عدم آشنایی با آن میتواند برای فرد متخصص، دردسرهای بزرگ ایجاد کند. دولت خیلی دنبال گسترش این دورههاست اما چون بودجههای آن را باید دولت فدرال تامین کند، جنگ ما ادامه دارد. واقعیت این است که رفتار دولت فدرال با انتاریو بسیار ناعادلانه است.