شش خطای مرسوم دانشجویان ایرانی در خارج از کشور - زندگی حقیقی در کانادا
خطای دانشجویان

شش خطای مرسوم دانشجویان ایرانی در خارج از کشور

آیا برخی دانشجویان ایرانی در کانادا خطاها و اشتباهات مرسومی مرتکب می‌شوند؟ پاسخ این است که متاسفانه! بله.

در سال‌های اخیر به دلایل متعدد بر تعداد ایرانیانی که از طریق پذیرش تحصیلی، زندگی در کانادا را آغاز می‌کنند مرتبا افزوده شده است. تغییرات برنامه‌های مهاجراتی کانادا و ایزوله شدن بیشتر و بیشتر ایران در جامعه‌ی جهانی که استفاده از روش‌های مهاجرتی دیگر را دشوار کرده احتمالا از مهم‌ترین دلایل این موضوع است.

اما صرفنظر از اینکه به چه دلایل و عللی این اتفاق افتاده است، دانش‌جویان ایرانی که بعضا تنها اندوخته‌های خود برای سال‌های آتی زندگی را به دلار تبدیل کرده‌اند تا صرفا خرج چند سال تحصیل در کانادا کنند باید  مسیری در پیش بگیرند که نهایت بهره‌برداری را از این سرمایه‌گذاری ببرند. متاسفانه همیشه چنین نیست. در اینجا به شش خطای مرسوم و متداول دانشجویان پرداخته‌ایم.

خطای اول دانشجویان، انتخاب رشته‌ی نامناسب و تداوم آن

برای بسیاری از دانش‌جویان بین‌المللی ایرانی انتخاب رشته صرفا یعنی اقتصادی‌ترین و مطمئن‌ترین ابزار برای گرفتن پذیرش تحصیلی. در بدو امر چنین مسئله‌ای کاملا منطقی است خصوصا اگر مشاور مهاجرتی هم شما را در همین مسیر راهنمایی کرده باشد. در این صورت پرسش‌های مهم این می‌شود که:

  • پایین‌ترین نمره آیلتس برای این رشته چند است؟
  • هزینه تحصیلش چقدر است؟
  • گرفتن پذیرش از کالج یا دانشگاه مربوطه چقدر دشوار است؟
  • احتمال اینکه افسر مهاجرت درخواست ما را رد کند چقدر است؟ و پرسش‌هایی از این است.

اینها همگی پرسش‌های متداول و معتبری هستند و تعدادی از آنها را هر دانشجوی دیگری از جمله دانشجویان بومی هم می‌پرسند اما مشکل اینجاست که پرسش‌های کلیدی و اساسی‌تری وجود دارند که تحت هیچ شرایطی نباید حذف شوند و همواره باید در صدر این دسته از پرسش‌ها قرار بگیرند. پرسش‌هایی از این جنس که:

  • چه رشته یا رشته‌های تحصیلی با علایق، روحیات و شخصیت ما عجین‌تر است؟ یا اصطلاحا personality type ما با رشته‌ی تحصیلی انتخابی هماهنگی دارد؟ (این پرسش به‌ویژه زمانی مهم‌تر می‌شود که ما با سابقه‌ی تحصیلی و شغلی فعلی خود چندان رابطه‌ی خوبی نداشته‌ باشیم.)
  • قرار است با این تحصیلات کدام مسیر شغلی را در پیش بگیریم؟ و ده تا بیست سال آینده خود را در کجای این مسیر شغلی می‌بینیم؟
  • بازار کار فعلی و 3-5 سال آینده – که قرار است ما در آن زمان وارد بازار کار شویم – این رشته شغلی چگونه است؟
  • آینده‌ی طولانی‌تر این رشته شغلی چگونه برآورد می‌شود؟

پرسش‌هایی از این دست همان‌طور که بیان شد، پرسش‌های اساسی برای هر دانشجویی اعم از بومی یا بین‌المللی هستند اما برای دانش‌جویان بین‌المللی به مراتب مهم‌ترند. چرا؟

چون دانشجویان بومی هزینه‌های به مراتب کمتری می‌دهند، از حمایت‌های مالی بیشتر و متنوع‌تری برخوردار هستند و نهایتا هم اگر دریابند مسیر خطایی طی کرده‌اند، صرفا عمر و پول و انرژی و انگیزه خود را باخته‌اند. اما آنچه دانشجویان بین‌المللی می‌بازند می‌تواند به مراتب سنگین‌تر باشد. به‌ویژه اگر مسیر تحصیلی آنها به یک شغل دائمی تمام‌وقت و یک برنامه‌ی مهاجرتی مناسب گره نخورد.

و اگر این شغل، آن چیزی نباشد که آنها می‌خواهند در آن مسیر حرکت کنند هم احتمال شکست‌شان بیشتر خواهد شد و هم سال‌های عمدتا دشوار ابتدای زندگی در کشور جدید می‌تواند با ترکیبی از کریر بد و محیط کاری نامتناسب، بسیار دشوارتر و عذاب‌آورتر هم بشود. که برای بسیاری شده است.

نکته جالب این است که یک دهه‌ی پیش و پیش از آن، باید مرتبا به تازه‌واردان و مهاجران و دانشجویان حتی آنها که سوابق تحصیلی بالایی داشتند تاکید می‌کردیم که حتما به رشته‌های کالج هم توجه داشته باشند و دلیلی ندارد که همه، صرفا در اندیشه‌ی رفتن به دانشگاه و ادامه تحصیل در مقطع بالاتر باشند و در همین کالج‌ها هم رشته‌های تحصیلی مناسبی برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی طراحی شده و چه و چه؛ حالا باید مرتبا تاکید کنیم که رشته‌های کالج برای همه افراد مناسب نیستند و چه بسا کسی بتواند رشته‌ی فوق‌ لیسانس مناسب‌تری نسبت به کالج بیابد و الی آخر.

در هر دو دوره یک چیز مشترک بود. اینکه دانشجویان به پرسش‌های اصلی که باید در زمان انتخاب رشته‌ی تحصیلی، متناسب با فردای بعد از فارغ‌التحصیلی به آنها پاسخ دهند، نمی‌پردازند.

خطای دوم دانشجویان، عدم اشتغال در حین تحصیل و اشتغال غیرمرتبط

بسیاری از دانشجویان پروسه‌ی کاریابی و اشتغال را به تاخیر می‌اندازند. البته دلار گران و زندگی پرهزینه در بسیاری از کلان‌شهرهای بزرگ حداقل بخشی از دانشجویان را که حسابهای بانکی چاقی فراهم نکرده‌اند، مجبور به یافتن کار کرده است اما کاریابی و اشتغال واقعی با اشتغال‌های باری-به-هر-جهت که مستعد درافتادن در تله‌ی مشاغل بخور و نمیر هستند بسیار متفاوت است.

دانشجویان حتما باید دنبال شغل باشند و از نفس کار کردن، ابایی نداشته باشند. کارهای عمومی و بخور و نمیر هم مستثنا نیستند. اما لازم است که از همان ابتدا، فراگیری درست روش‌های کاریابی حرفه‌ای و فراهم آوردن ابزارهایی چون رزومه و کاورلتر، استفاده از بوردهای شغلی تخصصی و یا protected که احتمال دارد در مرکز تحصیلی آنها فراهم باشد و آمادگی برای مصاحبه‌ی شغلی از اولویت‌های آنها باشد و نباید برای‌ این موارد، امروز و فردا کرد تا فرصت تحصیل به پایان برسد.

هدف یک دانشجو باید این باشد که حداقل در یک سوم پایانی تحصیلاتش، به داخل فیلد حرفه‌ای خودش ورود کرده باشد. حتی اگر قرار است مشاغل با حداقل حقوق و عمومی انجام دهد باید بگردد و ببیند آیا در آن industry که هدف‌گیری شغلی و حرفه‌ایش است، چنین مشاغلی وجود دارد و برای آنها اقدام کند.

به یاد داشته باشیم که برنامه‌های متنوعی برای اشتغال دانشجویان وجود دارد که فقط در زمان تحصیل – و در مواردی اندکی بعد از فارغ‌التحصیلی – اعتبار دارند. همچنین کارفرمایانی هستند که تا شما محصل هستید حاضر هستند در قالب توافق‌هایی شما را استخدام کنند و بعد از پایان تحصیلات، شما باید با افرادی در بازار کار که علاوه بر تحصیلات شما، سابقه‌ی کار هم دارند رقابت کنید.

در ارتباط با همین موضوع، نقش ابزارهای معرفی شخصی اهمیتی دوچندان می‌یابد. برای من هم‌چنان بسیار غم‌انگیز است که رزومه‌ی فارغ‌التحصیلانی به دستم می‌رسد که بعد از چندین سال تحصیل در کانادا کماکان با ابتدایی‌ترین اصول نگارش حرفه‌ای رزومه بیگانه هستند و تنها تفاوت رزومه‌اشان نسبت به رزومه‌های افراد در ایران، مشکلات نگارشی و گرامری کمتر است.

اگر با نگارش حرفه‌ای رزومه آشنایی ندارید و یا از میزان حرفه‌ای و استاندارد بودن رزومه خود اطمینان ندارید، می‌توانید از خدمات رزومه‌نویسی ما استفاده کنید که در سطوح مختلف و متناسب با نیاز شما، طراحی شده و ارائه سرویس می‌دهد.

اگر بخواهم نکته‌ای مرتبط با بحث قبلی بگویم، توصیه به انتخاب رشته‌های تحصیلی است که شکل‌هایی از کار کردن را در قالب field placement و co-op ارائه می‌دهند که در نتیجه ترکیب تحصیل و کار عملی در آنها تنیده شده است.

خطای سوم دانشجویان، نداشتن پروفایل لینکدین و عدم بهبود آن

در جهان حرفه‌ای امروز، عدم حضور بر روی لینکدین برای بسیاری از مشاغل و حرفه‌ها به معنای از دست دادن فرصت‌های فراوان شغلی است. بسیاری از کمپانی‌ها و بنگاه‌های حرفه‌ای امروزه صرفا از طریق لینکدین نیرویابی می‌کنند.

برای برخی دیگر لینکدین یک منبع مهم در کنار سایر منابع است. و تقریبا برای اکثر مشاغل متوسط به بالا، حتی آنها که دنبال نیروهای باکیفیت در منابع متعدد هستند، چک کردن پروفایل لینکدین و تطابق اطلاعات آن با رزومه و سایر ابزارهای معرفی شغلی امری عادی و معمول است.

اگر دانشجویی هستید که پروفایل لینکدین ندارید همین امروز اقدام کنید؛ بیاموزید که یک پروفایل حرفه‌ای باید چه مشخصات و اصولی داشته باشد و برای بهبود مداوم آن تلاش کنید.

اگر در این زمینه به راهنمایی نیاز دارید، یک وقت مشاوره با ما بگیرید.

خطای چهارم دانشجویان، بی‌توجهی به اهمیت نت‌ورکینگ دائمی و موثر

برای آنها که در دو سال گذشته و دوران پاندومی تحصیلات آنلاین داشته‌اند، اگر سابقه‌ی تحصیل در دانشگاه و یا کالجی کانادایی در پیش از آن را داشته‌اند بهتر از هر کس دیگری می‌توانند به شما بگویند که چقدر سهم «یادگیری مطالب» در یک تحصیلات واقعی پایین است!

تحصیلات دوران پس ازدیپلم دبیرستانی – حالا تا هر مقطعی که باشد – زمانی است که شما یادگیری مفاهیم را با حجم عظیمی از زندگی اجتماعی، چالش‌های روزانه‌، ساخت روابط شغلی، گسترش نت‌ورکینگ، یافتن شرکای کاری و حتی زندگی و نظایر اینها ترکیب می‌کنید.

کووید بسیاری از اینها را گرفت اما حتی پیش از آن و حالا که شرایط دارد به وضعیت عادی بازمی‌گردد، کم نیستند کسانی‌که زندگی آکادمیک را در یکی دو وجه آن – حالا می‌خواهد تحصیل صرف باشد و یا تفریح صرف!- خلاصه می‌کنند.

تحصیلات آکادمیک یکی از بهترین زمان‌هاست که شما با شرکت در job faire‌های محیط تحصیل و یا مشابه آن، شرکت در کنفرانس‌ها و کارگاه‌ها، فعالیت‌های جمعی و فوق‌برنامه حتی در امور عام‌المنفعه و عمومی و عضویت در انجمن‌های حرفه‌ای، شبکه‌ی ارتباطات شغلی و شخصی خود را گسترش دهید.

خوشبختانه اکثر برنامه‌ها events، دوره‌ها و انجمن‌ها تخفیف‌های خیلی خوبی به دانشجویان می‌دهند. حتی اگر چنین نباشد و یا دنبال برنامه‌های جانبی باشید که ممکن است حضور در آنها تخفیف نداشته باشد، – مثلا برخی expo‌ها – معمولا همیشه شرکت‌ها و گروه‌هایی هستند که برای میز – booth – خود دنبال افراد داوطلب در میان دانشجویان می‌گردند.

هر یک از این موقعیت‌ها و آشنایی با افراد حرفه‌ای سابقه‌دار می‌تواند برای اکنون و یا آینده شما یک فرصت شغلی خلق کند و یا حداقل اینکه، امکانی برای معرفی‌های بعدی refers to فراهم کند. بی‌توجهی به این ظرفیتها یا به تاخیر انداختن مداوم استفاده از آنها خطایی جدی و غیرقابل جبران است.

خطای پنجم دانشجویان، من هنوز آماده نیستم!

یکی از خطاهای مرسوم دانشجویان وابسته به مواردی متعددی که در بالا به آنها اشاره شد، یعنی اجتناب از کارجویی، حضور در برنامه‌ها و گردهمایی‌ها، تقاضا برای فعالیت‌های داوطلبانه و نظایر اینها باور به این است که I’m not good enough to …

این باور می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از ترس خروج از چارگوشه‌ی دنج آرام comfort zone و پرت شدن به درون محیطی ناشناس تا مقایسه مداوم خود با دیگران و یافتن جنبه‌هایی که در آنها بر ما برتری دارند: در مهارت‌های زبانی، جاذبه‌های فیزیکی و ظاهر، مهارتهای اجتماعی، سن، تجربه، و الی آخر. واقعیت این است که همیشه می‌توان موردی در دیگری یافت که نسبت به آن «ما هنوز به قدر کافی خوب نباشیم.»

اما به من باور داشته باشید! تا وقتی چنان پنداری داریم، هیچگاه آن لحظه‌ی موعود Now, I’m good enough نمی‌رسد. ما باید این اندیشه‌ی کمال‌گرایانه perfectionism که در بسیاری از مواقع صرفا مکانیزم دفاعی برساخته‌ی ذهن ماست برای فرار از آنچه پیشتر گفتیم را کنار بگذاریم و «اقدام کنیم.» ما قطعا کامل نیستیم و همیشه جا برای رشد و پیشرفت هست اما این پیشرفت محصول تعامل دانش و توانایی‌ها و مهارتهای ما با امور واقعی است.

همین امروز متناسب با آن سطحی که در آن هستید – حالا هر چقدر که ناقص است! – دست به اقدام بزنید.

خطای ششم دانشجویان، اشتباه گرفتن نقش واقعی تحصیل

اگر بخواهیم همه خطاهای بالا را در یک عبارت جمع‌بندی کنیم، می‌شود این بند ششم.

بسیاری از ما کمتر به آنچه واقعا تحصیلات می‌تواند برای ما فراهم کند می‌اندیشیم و به‌طور عمومی همان‌گونه در کالج و یا دانشگاه درس می‌خوانیم که در گذشته تجربه کرده‌ایم.

آنها که مرتبا در کلاس‌ها حاضر نمی‌شوند، درون کلاس حواس‌شان همیشه پرت است، اگر آخر دوره از آنها بپرسی محتوای این درس چه بود و اصلا به چه دردی می‌خورد هیچ پاسخی ندارند، تکالیف را سرهم‌بندی‌شده و از روی دست این و آن آماده می‌کنند، امتحانات برای آنها نه فرصتی برای محک زدن خود درباره‌ی آنچه باید می‌آموختند بلکه تنها ابزاری برای گذر به درس بعدی است – و لذا توصل هر روشی که از آن گذر کنند مجاز است! – و مواردی از این دست، نشانه‌هایی از بروز این خطا را نمایش می‌دهند.

اگر نگرش خود را به کارکردهای واقعی تحصیلات تکمیلی تغییر دهیم و آنرا بخشی مهم و کلیدی در مسیر پیشرفت‌های حرفه‌ای و شغلی خود ببینیم، هم در انتخاب رشته، هم در زمان و دقتی که باید به تکالیف و فهم محتوای دروس و نقشی که آنها در مشاغل آینده دارند اختصاص داد، هم در ترکیب تحصیل و تجربه و هم بهره‌گیری از ظرفیت‌های جانبی این نوع تحصیلات مسیری دیگر خواهیم رفت. آنگاه به جای تکرار خطاهایی که سبب اتلاف مادی و معنوی این دوران می‌شود، نهایت تلاش‌مان را می‌کنیم تا هر آنچه که ممکن است، از این دوران به دست آوریم.

سایر مقالات و پادکستها

پیمایش به بالا