امروز یکی از دوستان و همکاران در محل کار از من پرسید این روزها که عده زیادی از ایرانیان برخلاف دورهای که ما به کانادا آمدیم اطلاعات فراوانی درباره کانادا و وضعیت شغلی خود دارند و جاهایی مثل وبسایت کنپارس هست که به انها اطلاعات بدهد، ایاواقعا همه بدون دردسرهای مرسوم مهاجرت میکنند و با صدها مشکلی که ما به دلیل فقدان اطلاعات اولیه با آنها روبرو بودیم مواجه نخواهند شد؟
به ایشان توضیح دادم که اولا فرض ایشان مبنی بر اطلاع و اگاهی افراد فرض درستی نیست. اینکه اطلاعات زیادی هست به معنای آن نیست که افراد زیادی هم سراغ این اطلاعات میروند. برای ایشان مثال زدم که مثلا تعداد کسانیکه در یک روز سراغ صفحه آخرین فایلنامبرهای رسیده یا اظهارات وزیر مهاجرت و از این قبیل مطالب در سایت کنپارس میروند چندین برابر آنهاست که نکاتی درباره فلان موضوع مربوط به بازار کار را مطالعه میکنند در حالیکه میدانیم این فایلنامبر دیر یا زود میآید و تجسس کردن دربارهاش تاثیری در زمان آمدنش ندارد اما اطلاعات شغلی یا تحصیلی چنین نیست. تجربه شخصی خود من میگوید که هنوز تعداد کسانی که با اطلاعات کافی وارد کانادا میشوند به 20 درصد تازهواردان هم نمیرسد. در واقع، اگرچه امروز حجم اطلاعات و راحتی دسترسی به ان بسیار بیشتر از گذشته شده اما این بدان معنا نیست که تشنگی افراد برای کسب اطلاعات هم افزایش زیادی یافته که برعکس، در اکثر موارد همین دسترسی اسانتر، سبب کاهش علاقه یا بیخیالی و بیقیدی نسبت به کسب اطلاعات شده است و البته عادتهای دیگری مثل علاقه ما به کسب اطلاعات شفاهی هم مزید بر علت است که تکرار نمیکنم.
اما نکته دومی که برای ایشان توضیح دادم تفاوت بین آگاهی و آمادگی است. ممکن است که مثلا من به عنوان یک پرستار بدانم که مسیر شغلیام در استان انتاریو به چه شکل است و مثلا باید در آزمون RN شرکت کنم اما تا این آگاهی منجر به یک برنامهریزی عملی برای آمادگی نشود، آن دانش کمک زیادی که نمیکند هیچ، چه بسا سبب آزار و اذیت فکری و گسترش نگرانی هم بشود. باید پرسید آنها که میدانند، این دانش خود را تا چه میزان عملیاتی کردهاند.
اینها چکیده بحث کوتاهی با یکی از دوستان بود که گفتم شاید گزارشش به درد شما هم بخورد.