بازار کار پنهان hidden job market از اصطلاحات رایجی است که هر کس با بازار کار کشوری چون کانادا سر و کارش بیافتد بارها آن را خواهد شد و باید مرتبا برای آشکارسازی آن تلاش کند.
اما واقعا پنهان بودن این بازار یعنی چه؟ و چگونه میتوان به اطلاعات بازار کار پنهان دسترسی پیدا کرد؟
اجازه دهید در این نوشته به پرسش اول بپردازیم و قبل از هر چیز دریابیم مشاغلی که در این بازار پنهان، پنهان شدهاند چرا چنین هستند و آیا میتوان آنها را بر مبنای نحوهی دسترسی و آشکارسازی دستهبندی کرد.
قول مشهوری وجود دارد که حدود 80 درصد بازار کار کانادا به صورت پنهانشده است و مشاغلی که از طریق تبلیغات در دسترس عموم است تنها یک پنجم مشاغل موجود در این بازار هستند. واقعا میتوان چنین چیزی را باور کرد؟ آنهم در عرصهای که از طریق گسترش اینترنت، دهها سایت کاریابی و تابلوهای (مجازی) مشاغل job boards در حال اطلاعرسانی هستند؟ مثلا وقتی ما سراغ job bank و یا indeed میرویم و در آنها به جستجوی یک شغل میپردازیم و آنها فهرستی از مشاغل مورد نیاز را جلوی روی ما میآورند، آشکارسازی انجام شده است دیگر، اینطور نیست؟ نه، چنین نیست.
باید یاد بگیریم چگونه خود را معرفی و در معرض دید قرار دهیم تا خریدار، ما را بیابد.
شاید مشکل دقیقا در همینجا باشد یعنی گسترش امکانات و حجم انبوه پراکندگی اطلاعات به افزایش حاشیهی خاکستری پازار کار پنهان، و نهانتر شدن بخشهای پیشتر مخفی منجر شده باشد. اجازه دهید قدری محتوای این بازار را تجسس و دستهبندی کنیم تا موضوع برایمان روشنتر شود.
دستهبندی بازار کار پنهان کانادا
به اشکال مختلف میتوان محتوای بازار کار پنهان کانادا را دستهبندی کرد. یکی از آنها را که بر چگونگی آشکارسازی تمرکز دارد اینجا میآورم.
دسته اول: مشاغلی که جایی به رایگان قابل دسترسی است. ما باید بیاموزیم که چگونه به آن منبع دسترسی پیدا کنیم. این مشاغل به دلایل متعدد در لابلای حجم عظیمی از مشاغلی که از طریق سایتهای بزرگ تبلیغ شدهاند (و خیلی از آنها واقعی نیستند و صرفا توسط بنگاههای کاریابی برای جمع کردن اطلاعات متقاضیان کار پرداخته شدهاند!) پنهان میمانند. بسیاری از مشاغل نهادهای دولتی یا کارآفرینان کوچک از این گروه هستند.
دسته دوم: مشاغلی که برای عموم و به رایگان در دسترس نیستند. ما باید برای دریافت آنها هزینه کنیم یا از طریق کسی که چنین کرده اطلاعات را به دست آوریم. خیلی از مشاغلی که روی بوردهای مجازی سازمانها، مراکز آموزشی و موسسات کاریابی و نظایر اینها وجود دارد از این دسته هستند.
دسته سوم: گروهی که ما مستقیما و حتی با پرداخت هزینه قادر به دسترسی به آنها نیستیم. اکثر آنها مشاغلی هستند که کارفرمایان آن مشاغل را در نظر دارند و حتی برایش دنبال فرد مناسب میگردند اما به دلایل متعدد که باید در جای دیگری به آن پرداخت، برای آن تبلیغات رسمی نمیکنند. ما باید یاد بگیریم چگونه خود را معرفی و در معرض دید قرار دهیم تا خریدار، ما را بیابد.
دسته چهارم: مشاغلی که اصلا وجود خارجی ندارند؛ ما باید خودمان آنها را به وجود بیاوریم! شاید این عجیب باشد اما واقعیت دارد. این موضوع بهویژه در بخش خصوصی، استارتآپها و کارآفرینانی که دنبال مدلهایی از شراکت در کار میگردند بسیار عادی است. بخش بزرگی از بازار کار را شرکتهای کوچکی که کمتر از 50 عضو دارند میسازند و مدیران/موسسان این شرکتها همواره در ذهن خود به بزرگتر کردن موسسه، افزایش خدمات، رقابت با موسسات شبیه خود و نظیر آنها میاندیشند. به عبارت دیگر دهها شغل مختلف در ذهن آنها وجود دارد که به دنبال فرد مناسب برای آن میگردند و صرفا باید این فرصت فراهم شود تا دو طرف همدیگر را بیابند و این شغل پنهان آشکار شود.
اما چگونه میتوان اطلاعات بیشتری دربارهی این بازار یافت؟ به این موضوع خواهم پرداخت.