در این قسمت از مجموعه مطالب میخواهم به یکی از ایرادات عمیقتر کاندونشینی برای تازهواردان در منطقه North York که معمولا در مواجهههای اولیه کمتر به آن توجه میشود بپردازم و احتمالا در مطلب مرتبط بعدی، بحث را جمع کنم.
در این نوبت در توجیه عدم توصیه به زندگی در این منطقه (که مهمترین استدلال من برای متقاضیان است)، سراغ همان موردی میروم که دلیل اصلی انتخاب این مرحله است و در اشاره به محاسن این منطقه هم به آن پرداخته بودم یعنی «بالا بودن استانداردهای زندگی در کاندوهای این منطقه» و هزینههایی که به همین دلیل بر دوش مستاجران میافتد. قبلا در مطلبی با عنوان «کاهش فاصله میان نرخ اجاره آپارتمان و کاندو در تورنتو» به ایرادی که هم اکنون میخواهم آن را تشریح کنم اشاره کوتاهی کرده بودم اما به نظرم الان فرصت خوبیست تا این مورد را کاملا بشکافیم.
شما اگر به بهانه اقامت موقت یا در زمان انتخاب مکانی برای اسکان دائم نگاهی هم به کاندوهای این منطقه خصوصا موارد لوکستر انداخته باشید و بعد هم سراغ آپارتمانهای اجارهای در مناطق دیگر و حتی نزدیک به این منطقه رفته باشید به احتمال زیاد زندگی در آپارتمانهای اجارهای را با اکراه خواهید پذیرفت. مخصوصا اگر در آپارتمانهای شیکتری در مناطق بهتری از تهران زندگی کرده باشید و یا قبل از ورود به کانادا، مدتی را در دوبی یا مالزی زندگی نیمه-توریستی، نیمه مهاجر داشته بوده باشید. خوب! این روزها تعداد افرادی که با این مشخصات به کانادا میآیند کم نیست.
شما در فضای یک کاندوی یک یا دوخوابه در منطقه North York سیستم تهویه مطبوع، اجاق گاز (معمولا) خیلی شیک، ماشین لباسشویی و خشککن به همراه دستگاه ظرفشوی برقی dishwasher، ماکرویو جاسازی شده در کابینتها، شیرآلات استیل شیکتر، کابینتهای شکیل دسته طلایی یا نقرهای یا… و مسائلی از این دست میبینید. البته این چند مورد آخر به میزان لوکس بودن کاندو بستگی دارد و در همه آپارتمانها به یک کیفیت نیست اما کیفیت آنها با آپارتمانهای اجارهای که عموما بیش از 40 سال از عمرشان میگذرد و همه وسایل در آن برای استفاده طراحی شدهاند نه لزوما زیبایی، تفاوت میکنند.
در این آپارتمانها از ماشین ظرفشویی خبری نیست و برای ماشین لباسشویی و خشککن هم باید قدم رنجه کرده و به سالن ویژه این کار laundry room که برای همه ساکنان ساختمان مشترک است بروید. ماکرویو را هم خودتان باید تهیه کنید (احتمالا ارزان ترین مدل از Walmart) و کابینتها هیچ جنبه زیبایی ندارند و تا حالا حداقل 15-20 بار رنگ شدهاند تا بتوان آنها را به مستاجر بعدی تحویل داد. همین وضع در مورد امکانات درون دستشویی و حمام هم هست، شیکی و لوکس بودن نسبی اولی در برابر کهنه اما کاربردی بودن. وقتی پایتان را از واحد خود بیرون بگذارید و امکانات ساختمانها را با هم مقایسه کنید وضع به مراتب متمایزتر میشود. در آپارتمان اجارهای عموما از اتاق ورزش یا استخر داخل ساختمان و سونا خبری نیست (البته ساختمانهای اجارهای دارای آنها هم هستند اما در کل این از مشخصات عمومی این ساختمانها نیست) در حالی که چنین امکاناتی به اضافه برخی امکانات دیگر در کاندوهای جدیدساز از ضرورتهاست.
خوب، اگر شما بخواهید دچار این احساس بد نشوید که با مهاجرت به کانادا استانداردهای زندگیاتان افت کرده است چه میکنید؟ زندگی در کاندو یک انتخاب غیرقابل اجتناب و منطقه نورث یورک از این نظر یک انتخاب ویژه است. اما توصیه من چیست؟ با عرض معذرت از دوستان، من سخنانی چون «حفظ استانداردهای زندگی» را خیلی گولزننده و برای اکثریت قالب مهاجران نیروی متخصص، دروغین میدانم قبلا هم در این باره به تفصیل نوشتهام (میتوانید جزییات را اینجا بخوانید) به علاوه معتقدم استانداردهای واقعی زندگی چیزهای دیگریست که ما در ایران خیلی پیش از اینها آنها را از دست دادهایم و زندگی در آپارتمانهای چنین و چنان هم مشکلی را حل نمیکند (بحثش بماند برای فرصتی دیگر) اما اگر خیلی در این مورد اصرار دارید حداقل با چشمان باز عمل کنید.
واقعیت این است که ایرانیان خصوصا خانمهای ایرانی خیلی زود اسیر آن بخش از جاذبههای کاندوها میشوند که عملا برایشان به عذاب تبدیل میشود. مهمترین هزینهای که شما در بسیاری از کاندوها پرداخت میکنید «فقدان فضاست.» به دلیل افزایش قیمت زمین در دو دهه گذشته در شهرهای بزرگ و خصوصا در منطقههایی نظیر North York برای اینکه رقم پایه واحدها خیلی بالا نرود (که البته به رغم این موضوع، باز هم خیلی بالا رفته است) مرتبا از فضای مفید واحدها کاسته شده است. به جرات میگویم که به صورت عمومی، یک کاندوی یکخوابه در این منطقه از یک بچلر یا استودیو در آپارتمانهای اجارهای کوچکتر است و بدتر اینکه تمام فضاهای مفید و سوراخ و سنبههای واحدهای کاندویی هم با چیزی پر شده است مثلا جایی که میتوانست کمد لوازم بچهها باشد الان شده محل قرار دادن ماشین لباسشویی و خشککن. باید مدتی در این آپارتمانهای خوش آب و رنگ زندگی کنید و بعد به یک آپارتمان اجارهای همرتبه (منظورم از نظر تعداد اتاق خواب است) بروید تا ببینید اختلاف فضاهای در دسترس چقدر زیاد است. و بعد این فضا با چه چیزی پر شده است؟ ماشین ظرفشویی خیلی شیک و مدرن است و به شما احساس استاندارد بالای زندگی میدهد اما یک خانواده تازهوارد در کانادا چقدر ظرف شستنی دارد که به چنین ماشینی نیاز داشته باشد؟ کدام مهمانی یا رفت و آمدی در کار است که ماشین ظرفشویی بخواهد؟ اگر هم باشد که عموما به دلیل فضای بسیار تنگ آپارتمان باید رفت سراغ فضاهای بیرونی و عملا باز ماشین شیک و مارکدار بلااستفاده میماند. بگذریم که خیلی از ایرانیها که مجبورند پول برق مصرفی در واحد را بپردازند به سرعت به این نتیجه میرسند که همان استفاده ماهی یک بار از ماشین ظرفشویی را هم تعطیل کنند و همه ظرفها را با دست مبارک بشورند. این قصه به نوعی دیگر اما رقیقتر در مورد ماشین لباسشویی و خشککن هم صادق است چون عموما میزان استفاده از آنها با فضایی که اشغال میکنند قابل مقایسه نیست اگرچه آنها خیلی کاربردی تر از ماشین ظرفشویی هستند.
همین کمبود فضا در مورد فضاهای جانبی هم صادق است یعنی کاندوها معمولا بالکنهای خیلی کوچکتر و غیرقابل استفاده دارند؛ یا فضاهایی چون لاکر (کمدهای بزرگ یا فضاهای محصور در زیرزمین برای قرار دادن اشیا بدون استفاده بزرگتر) را که صاحبخانه باید برایش هزینه بیشتری میداده یا جداگانه خریداری میکرده معمولا به مستاجر نمیدهد و خودش از آن استفاده میکند یا به کس دیگری اجاره میدهد و یا اصلا خریداری نمیکند در حالیکه در آپارتمانهای اجارهای معمولا از همان فضای بالکن به عنوان یکی از فضاهای خیلی بزرگ برای انبار کردن وسایل اضافی استفاده میشود و بر اساس استانداردهای قدیمی 4 دهه پیش، همه اتاقها کمدهای خیلی بزرگ و جادار دیواری و چه بسا walking closet (کمد خیلی بزرگی معمولا در اتاق خواب دارای طبقهها و فضاهای زیاد) دارند.
این معضل فضا وقتی جدیتر میشود که در نظر داشته باشیم بسیاری از ایرانیان تازهوارد که معمولا حداقل یک فرزند دارند برای کنترل هزینهها، واحدهای یکخوابه اجاره میکنند و بدین تریتب در فضایی که از ابتدا برای یک زوج هم چندان جادار نبوده، یک بچه که نیاز به تحرک بیشتری هم دارد باید مرتبا به در و دیوار بخورد. این نکته را دستکم نگیرید چون زمستانهای طولانی کانادا خصوصا برای تازهواردانی که احتمالا وسیله نقلیه مناسب ندارند و بعید است تا مدتها کار تماموقت هم داشته باشند توام با گذراندن زمانهای طولانی در منزل است. فضاهای بسته فاقد تحرک که بنا بر همان عادات مربوط به حفظ استانداردها! با میز و مبل و این جور چیزها پر شدهاند برای اعضا پراسترس و نگران خانواده و کودکانی که دلشان برای دوستان و اعضا فامیل در ایران تنگ شده حکم زندانی را پیدا میکند که در آن شیر آب گرانقیمت دستشویی یا دسته طلایی کابینت خیلی به چشم نخواهد آمد.
این درحالیست که در بسیاری از آپارتمانهای اجارهای یکخوابه، فضای پذیرایی آنچنان جادار است که شما میتوانید با اندکی ذوق و ابتکار و هزینه بسیار اندک (کمتر از 40-50 دلار)، یک اتاق کوچک برای فرزندتان درست کنید. من و همسرم در ایام اجارهنشینی چنین کردیم و به خوبی هم جواب گرفتیم. نکته جالب هم اینجا بود که این فضای اضافه شده به قدری خوب از کار درآمده بود که وقتی میخواستیم آپارتمان را ترک کنیم، مسئول معرفی آپارتمان به متقاضیان جدید با نشان دادن آن فضا برای واحدش تبلیغ هم میکرد و به آنها میگفت در واقع، یک واحد دوخوابه را با هزینه یک واحد یک خوابه اجاره میکنند!
شما فرض را بر این بگذارید که کاندوهای یکخوابه جدید در فضاهای داخلی حداقل چیزی حدود 25 تا 30 درصد از مشابههای آنها در آپارتمانهای اجارهای کوچکتر هستند (من تا 50 درصد کوچکتر هم دیدهام) و اگر به این مقایسه، فضاهای تکمیلی و کاربردی را هم اضافه کنیم که اوضاع بدتر میشود پس وقتی در حال محاسبه اختلاف حداقل 200-300 دلاری بین اجاره کاندو با آپارتمان هستید در نظر داشته باشید که این اختلاف به ارزش واقعی و بر اساس فضای مفید در اختیار، خیلی بیشتر است. البته کاندوهای بزرگتر هم موجود هستند و شما میتوانید سراغ واحدهای با تعداد خواب بیشتر هم بروید اما طبیعیست که قیمت اجاره آنها هم به همین نسبت بالاتر میرود و مثلا اگر قرار است شما بالای 2000 دلار اجاره بدهید شاید گوشهچشمی به تاونهاوسهای اجارهای منطقیتر باشد که از حوصله این بحث خارج است.
در کنار اینها یک بحث کوچک هم میماند و آن چشمانداز است. من در مطلب قبلی به این موضوع در قالب معرفی حال و هوای این منطقه اشاره کرده بودم اما واقعیت این است که این منطقه روز به روز بیشتر در حال فشردهتر شدن است. شما امروز در واحدی قرار می گیرید که به نظر میرسد چشمانداز چندان بدی ندارد اما 3 ماه دیگر میبینید که دو تا چرثقیل بزرگ و تعداد زیادی بیل مکانیکی در حال کار در فضایی هستند که شما فکر میکردید فضای سبز است و کمتر از 6 ماه دیگر یک برج 40-50 طبقه درست جلوی چشمانداز شما سبز میشود و تا مدتها هم به همین شکل در حال آمادهسازی و ساخت و ساز باقی میماند. کافیست به طرحهای در دست ساخت یا طراحی کمپانیهای بزرگ کاندوسازی در این منطقه در 5 سال آینده نگاه کنید تا دریابید چه جنگلی از ساختمان در این ناحیه در حال شکلگیریست مگر اینکه حباب مسکن که خیلیها مدتیست از ترکیدن آن اظهار نگرانی میکنند آسیبی ببیند که در این صورت قبل از همه پروژههای کاندوسازی به حال خود رها خواهند شد.
در یک جمعبندی سریع باید متذکر شد که اگر برای شما فضای تحرک خصوصا برای فرزندتان اهمیت بیشتری نسبت به میزان وسایل درون آپارتمان و شیکی ظاهری آنها دارد حتما در زمان تهیه مکانی برای اقامت دائم، به آپارتمانهای اجارهای هم سری بزنید و مجموعه فضاها را در هر دو مکان با هم مقایسه کنید.
در نوبت بعد که امیدوارم آخرین مورد از این مجموعه باشد به موضوع مدارس و تحصیل بچهها میپردازم.