اقتباس تا حدودی موفق تامس وینتربرگ از رمان تامس هاردی، دور از اجتماع خشمگین در یازدهم اگست 2015 در کانادا برای نمایش خانگی توزیع شد. در اینجا یادداشتی که پیش از این در نشریه 24 منتشر شده با اندکی تغییر بازنشر مییابد.
دور از اجتماع خشمگین (سه از 5)
Far From the Madding Crowd
نسخه جدید دور از اجتماع خشمگین بر مبنای رمان تامس هاردی با تغییر در تم اصلی داستان توانسته به استقلالی نسبی و خروج از سایه سنگین اقتباس قبلی نایل شود اما هنوز راه درازی تا ماندگاری و دستیابی به موفقیتی که اثر قبلی همین کارگردان، Hunt به دست آورد دارد.
خلاصه داستان
انگلستان دوره ویکتوریایی و در حال تغییر. بتشبا، دختر جوانی که استقلال و زندگی در خارج از فضای مردسالارانه غالب، از هر چیزی برایش مهمتر است از گبریل، چوپان سختکوش و رو به پیشرفت پیشنهاد ازدواج دریافت میکند اما بلافاصله آن را رد میکند. بهزودی مزرعه بزرگی را میراث میبرد و باز با گبریل که حالا ورشکست شده روبهرو میشود درحالی که دو مرد دیگر هم وارد زندگیاش میشوند:
فرنک، سرباز بالهوسی که تنها هنرش، نمایش با شمشمیر است و ویلیام، بیوهمرد ثروتمندی که کمالات بتشبا مجنونش کرده است. با این حال همه انتخابهای بتشبا چندان خردمندانه به نظر نمیرسد.
اقتباسها و مقایسهها
در سالهایی که به لطف عدم دسترسی به آثار جدید، کارگردانهای زیادی در ایران جاودانه شدند از جمله شلزینگر، دور از اجتماع خشمگین (1967) اثری دلپذیر بود که با غلبه تمهای طبیعتگرایانه جلوه خاصی به شخصیتها و روابط آنها در اقتباسش داده بود. مثلا شخصیت زن فیلم در عین اینکه همواره با ظلم و دردسر و مشکلات مواجه بود تا به آخر سرکش و فرمانناپذیر و لجوج باقی میماند به عنوان مثال نگاه کنید به شیوه بازپسزدن خواستگاران که بسیار وحشی و رها و توام با تحقیر انجام میشد. اگرچه چرخش پایانیاش –به دلیل تم اصلی داستان هاردی- او را مستاصل نشان میداد.
[pullquote]حتی با افراط در رومنس، در اغلب لحظات میبینیم که همه شخصیتها –که بازیگران خیلی مناسبی برای آنها برگزیده شدهاند- به پهنای صورت اشک میریزند[/pullquote]در اقتباس جدید با اینکه از همان دقایق اول و از طریق صدای شخصیت اول، بر موضوع مستقل بودن وی تاکید میشود اما آشکارا رومنس وجه قالب همه قصهها و شخصیتهاست. زن متاثر از همین فضای رومانتیک است که به سادگی استقلالش را با یک ازدواج احمقانه از دست میدهد (در نسخه قبلی این عناد جولی کریستی و میل به انجام رفتارهای خارج از عرف و طبقه اجتماعی بود که مهمترین محرک او محسوب میشد) و یا رابطه وی با گبریل همه جا تا اعماق وجود، عاشقانه تعریف شده است (که در اقتباس قبلی به موضوع غلبه نیازهای طبیعی مربوط بود.) حتی با افراط در رومنس، در اغلب لحظات میبینیم که همه شخصیتها –که بازیگران خیلی مناسبی برای آنها برگزیده شدهاند- به پهنای صورت اشک میریزند و تلاش پایانی بتشبا برای بازگرداندن گبریل هم برخلاف مورد گوسفندان در حال مرگ، بیش از اینکه از سر استیصال باشد از سر یک عشق عمیق است که گویا از ابتدا در نهانیترین لایههای قلبش حضور داشته و حالا با غلبه بر سرکشی و استقلالطلبی شکستخورده بروز میکند.
برای کسانیکه به نشانهشناسی در ادبیات و بهویژه این بحث در کتاب مقدس علاقهمند هستند، رمان هاردی از طریق انتخاب اسامی و شمایلسازیها و فرجامی که بر آنها میرود و همچنین درآمیختن این نشانهها با تحولات و طبقات اجتماعی دوره خودش (نزاع کشاورز/دامداری که به صنعتگر نوین تبدیل میشود با نوکیسگی ناشی از نظامیگری با فئودالیسم رو به انقراض) منبع قابل توجهی محسوب میشود که میتوان از همین زاویه به اقتباسهای سینمایی آن هم پرداخت اما این موارد از ظرفیت این یادداشت فراتر است.
[pullquote] اقتباس دهه 60 سینمای انگلستان کماکان فمینیستیترین اقتباس تا امروز است[/pullquote]اثر هاردی تا حد زیادی ضد استقلالطلبی زنان و توام با مضامین ضدفمینیستی است (مثلا اینکه همه زنان به مردی در زندگی نیازمندند، چه برای جذب محبت و چه پشتیبانی مالی)؛ چنین مضمونی در تم رومانتیک برگزیده شده در اقتباس 2015 خیلی کهنهگراتر شده و به همین دلیل اقتباس دهه 60 سینمای انگلستان کماکان فمینیستیترین اقتباس تا امروز است.
اطلاعات بیشتر