یکی از مواردی که اخیرا با ورود تعدادی از دوستان و آشنایان جوان در کانادا با آن روبرو شدهام مسئله میزان آشنایی فرزندان تازهواردان ایرانی با زبان انگلیسی است. برخلاف گذشته، امروزه میبینیم که والدین با آمادگیهای زبانی بهتری پا به کانادا میگذارند اما فرزندانشان عموما چنین نیستند؛ آیا این موضوع مسئلهساز است و باید به آن توجه کرد یا اهمیتی ندارد؟
در پاسخ به اینکه چرا فرزندان شما حتی اگر 10-12ساله هستند بهطور موثر زبان نیاموختهاند معمولا یکی یا هر دو مورد زیر مطرح میشود:
اول، به ما گفتهاند «نگران زبان بچهها نباشید، آنها گلیم خودشان را از آب میکشند، به زبان خودتان برسید»؛
دوم، به ما گفتهاند بیخود ذهن بچهها را با این آموزشهای نادرست و لهجههای غلط در ایران آلوده نکنید چون بعدا باید کلی تلاش کنند تا نادرستها را درست کنند. بهتر است بروند آنجا (کانادا) و مستقیما زبان را از مرجع رسمی با تلفظ درست یاد بگیرند؛
در هر دو پاسخ، نکات درست و دقیقی هست اما اگر نتیجه آن به عدم فراگیری زبان توسط کودک منجر شود میتواند تبعات منفی هم داشته باشد. ببینیم مسائل چیست و در ادامه راهحلهایی هم ارائه میشود تا اگر تمایل داشتید بکار گرفته شوند.
مسائل:
در انتاریو بچهها از 4 سالگی به دورههای پیشدبستانی میروند که دو سال طول میکشد و از 6 سالگی هم کلاس اول را شروع میکنند. در آن دورههای پیشدبستانی که بهطور طبیعی با حجم زیادی از بازی و تفریح و شیطنت همراه است، بچهها الفبای انگلیسی، شمارش اولیه، اشکال، رنگها، اسامی حیوانات و جملات ساده برای مکالمات روزمره را میآموزند و با روند فعالیتهای درسی و کلاسی و انجام تکالیف هم آشنا میشوند و در واقع در کلاس اول، همه مقدمات انجام شده است. اما در ایران معمولا بچهها از 7 سالگی به کلاس اول میروند و مثلا اگر بچهای پس از پایان کلاس اول در ایران، در تابستان بین کلاس اول و دوم که سنش حدود 8 سال است به کانادا بیاید به احتمال زیاد در کلاس سوم ثبتنام میشود و با بچههایی که 4 سال قبل از آن (دو دوره پیشدبستان و دو سال تحصیلی) در نظام رسمی آموزشی با برنامه درسی مدون به زبان انگلیسی تحصیل کردهاند همکلاس میشود و واضح است که چنین وضعیتی میتواند تا حدودی برای یک دانشآموز مسئلهساز باشد. اگر سن دانشآموز بیشتر باشد این وضعیت میتواند تشدید شود و چه بسا حتی در آزمون تعیین سطح درسی که معمولا از زبان، ریاضی و علوم گرفته میشود او برای فهم پرسشها که به انگلیسی است با دردسر روبرو شود.
خوشبختانه به دلیل اینکه کانادا تجربهی طولانی در زمینه آموزش دانشآموزانی که زبان مادری آنها انگلیسی نیست دارد برای آمادهسازی این دسته از دانشآموزان در هر مدرسه برنامههایی وجود دارد. همچنین چون در کانادا بیش از تاکید بر محتوای انتزاعی دروس، بر روشهای دیگری چون افزایش مهارت کارهای گروهی، قدرت بیان در جمع و کاربرد ریاضی و علوم در زندگی روزمره تاکید میشود دانشآموزانی که از ایران میآیند –که در آن یک سیستم محتوا-محور و مبتنی و حفظ کردن مطالب و بازپس دادن حاکم است- از نظر میزان آنچه میدانند (اگر دانشآموز متوسط به بالایی باشند) مشکلی ندارند و مثلا کسی که کلاس اول را به پایان رسانده آنقدر ریاضی میداند که بتواند به راحتی مطالب کلاس سوم را دنبال کند. فقط نکته اینجاست که این دانشآموز تازهوارد بتواند شروع خوب و خوشایندی در سیستم جدید داشته باشد و در همان آغاز دچار افت تحصیلی نشود. به همین دلیل مثلا اگر وی انگلیسی را در همان سطح مقدماتی بداند و با واژگان اولیه در ریاضیات و علوم آشنا باشند و بتواند جملات ساده و روزمره را درک کند و بکار بگیرد و با همکلاسیها و معلمان مدرسه ارتباط برقرار کند خیلی زود از این دوره گذار عبور خواهد کرد.
مدارس کانادا عموما و بهویژه در شهرهای اطراف تورنتو نظیر ریچموندهیل از فضاهای بازی و تفریح بزرگی برخوردار هستند و محتوای درسی کلاسهای دوره ابتدایی هم با حجم زیادی از آموزش از طریق فعالیتهای بدنی، ساخت کاردستی و گردش علمی توام است که عموما برای بچههایی که از ایران میآیند بسیار سرخوشانه و جذاب است به همین دلیل اولیه برخورد دانشآموز با مدرسه معمولا مثبت است و اگر در گذشته آمادگیهای لازم را هم کسب کرده باشد این برخورد اولیه به مراتب جذابتر میشود.
واضح است که وقتی سن بچه بیشتر باشد احتمال مواجهه با مشکلاتی نظیر آنچه در اینجا بیان شده بیشتر شوند:
اول، ترس و تشویش به دلیل عدم آشنایی با فضای جدید، عدم درک مطالب و ضعف در دوستیابی؛
دوم، قربانی قلدرمابی شدن یا برعکس، نشان دادن رفتارهای پرخاشگرایانه و قلدرانه با دیگران به دلیل عدم فهم آنها و ایجاد سوتفاهم یا نگرانی از مسخره شدن و قربانی رفتارهای قلدرمابانه قرار گرفتن. در این ارتباط میتوانید شماره 15 نشریه پرنیان را ببینید که موضوع ماه آن همین بحث رفتارهای قلدرمابانه بوده است.
سوم، میل به ارتباط و ادغام با خردهگروههای فارسیزبان در مدرسه که خود میتواند منجر به بروز مشکلات دیگر نظیر وارد شدن به گنگهای خلافکار و انجام اعمالهای غیرقانونی شود. من پیشتر هم در مورد «انتخاب مدرسه بچهها» و هم «مزایا و معایب زندگی در منطقه نورتیورک» به انواع معضلاتی که چنین بچههایی ممکن است به آن آلوده شوند سخن گفتهام و شماره را به مطالعه همان مقالات دنبالهدار دعوت میکنم.
تبعات همه این عوامل میتواند به افت تحصیلی یا انجام رفتارهای خارج از عرف و غیرقابل قبول منجر شود که دردسرهایی، هم برای دانشآموزان و هم والدین دارد. توجه داشته باشید که تازهواردان بهطور طبیعی با انواع مشکلات جدی روزمره نظیر یافتن شغل و تامین هزینههای زندگی دست به گریبان هستند و کمتر از ساکنان قدیمیتر کانادا فرصت دارند با بچهها در مورد شرایط تحصیلشان سر و کله بزنند!
راهحلها:
آموزش زبان را از همان ایران آغاز کنید. درست است که باید تمرکز اصلی بر زبانآموزی خودتان باشد اما انجام کارهای بسیار سادهای میتواند ارتباط بچهها را با زبان انگلیسی تقویت کند و به آنها در ورود سهلتر به مدرسه یاری برساند. به عنوان مثال:
اول: از وبسایتها و اپلیکیشنهای آموزش زبان، البته نه نسخههای تولید شده در ایران استفاده کنید. اولویت با وبسایتهایی است که از لهجه امریکای شمالی استفاده میکنند اما موارد دیگر هم از هیچچیز بهتر است. مثلا وبسایتهایی که دوستان نگارنده به صاحب این قلم معرفی کردهاند در زیر آمده است؛
Starfall
BBC kids
Funbrain
Sesame street
Cookie
Mango Languages for Kids
این موارد را به صورت نوعی تفنن در آغاز و سپس به صورت برنامه درسی روزانه بکار بگیرید. اگر آنها را بررسی کنید میبینید که چطور کلمات پرکاربرد و مفاهیم ساده در قالب بازی به بچهها منتقل میشود؛
دوم، اگر در منزل ماهواره دارید، کانالهای ماهوارهای فارسی یا ترکی یا عربی را در قالب یک برنامه تدریجی قطع و به ماهوارههای انگلیسی سوییچ کنید. این، هم به نفع شما است و هم فرزندانتان. سعی کنید یک فضای فراگیری زبان برای همه اعضا خانواده درست شود. اینکه شما بخواهید برنامههای شبکه «من و تو» یا «جم» یا نظایر اینها را ببینید نه به زبانآموزی شما کمک میکند و نه فرزندانتان. اگر به اینترنت پرسرعت دسترسی دارید سعی کنید برنامههای جذاب شبکههای کانادایی را داونلود و استفاده کنید و یا با پرس و جو از برنامههای خوب، آنها را در یوتیوب دنبال کنید. من سعی میکنم در آینده تعدادی از آنها را معرفی کنم؛
سوم، در مورد کارتونها و برنامههای خانوادگی، تماشای فیلمهای دوبله را متوقف کنید. شاید در ابتدا دشوار باشد اما به تدریج که فرزند شما صدای اصلی فیلمها را بشنود که از نظر کیفی از نسخه دوبله شده بهتر است به این کار علاقه نشان میدهد. معمولا بچهها دوست دارند فیلم مورد علاقه خود را بارها و بارها ببینند. در تماشای نسخه انگلیسی ممکن است بار اول متوجه خیلی مطالب نشوند اما در تکرارها، بیشتر و بیشتر خواهند فهمید. بعد از اینکه حسابی آن فیلم را دیدند میتوانید اگر لازم دانستید نسخه دوبله شده را هم (به شرطی که دوبله معتبری داشته باشد) چند باری با هم ببینید تا درک بچهها از فیلم بیشتر شود و با مقایسه دیالوگها، ارتباط بین جملات فارسی و انگلیسی هم بیشتر شود. همچنین بسیاری از برنامهها، شوها و کارتونهای تلویزیونی کانادایی و امریکایی روی DVD در دسترس هستند. میتوانید از کسانیکه در کانادا هستند به شکلی این فیلمها را تهیه کرده و با پخش آنها در خانه ارتباط گوش و زبان کودک با انگلیسی امریکای شمالی را تقویت کنید. به هر حال در کنار سایر مقولهها برای آماده شدن، تهیه این دسته از مواد هم باید در فهرست قرار گیرد؛
چهارم، اگر شما و یا فرزندتان تبلت یا اسمارتفون دارند، اپلیکیشنهای انگلیسی فارسیشده را از روی آنها حذف کنید و نسخه انگلیسی آن را پیدا و نصب کنید. به مرور خواهید دید که همین کاربردهای روزمره کلمات انگلیسی چطور به همه اعضای خانواده کمک میکند که حجم لغات زیادتری را فرابگیرند. بهتر است از ابزارهای صوتی روی دستگاهها برای شنیدن تلفظ کلمات استفاده کنید. در زمان نصب، اگر موجود بود نسخه انگلیسی کانادا یا امریکا را انتخاب کنید. با بکارگیری نکات دوم تا چهارم نگرانی هم از بابت آموزش لهجه نادرست نخواهید داشت چون بچهها دارند «زبان را از منبع درستش» یاد میگیرند؛
پنجم، امروزه در ایران اکثر بچههای طبقه متوسط دارای امکانات متنوعی از قبیل تبلت و دستگاههای بازی و گوشیهای هوشمند و…هستند بدون اینکه دستیابی به آنها در قالب سیستم تنبیه و پاداش بوده باشد. چرا باید چنین باشد؟ صرفا چون بچههای فامیل یا همسایه یا همکلاسی دسترسی دارند؟ آیا تبلت و ایکسباکس و اینها هم از جمله نیازهای ضروری بچه مثل غذا و پوشاک و آموزش است که تهیهاش تکلیف والدین باشد؟ میتوان این عادات را (هم در خود و هم) در بچهها تغییر داد و به آنها فهماند که داشتن یک تبلت یا فلان اپلیکیشن یا بازی باید نتیجه و پاداش یک عمل خوب مثلا فراگیری سطحی از زبان باشد. اینطوری هم او را به زبانآموزی تشویق کردهاید و هم اخلاق تربیتی کانادایی را تمرین کردهاید چون کاناداییها، حتی پولدارترین آنها اینطوری برای بچههایشان بیدلیل ریخت و پاش نمیکنند که ایرانیها به آن عادت کردهاند.
اگر بچه شما از نظر سن و سال 10 سال یا بیشتر دارد توصیه من این است که حتما یک موسسه زبان معتبر یا معلم خصوصی معتبر (البته اگر قادر به پرداخت هزینههایش هستید) پیدا کنید و زبانآموزی وی را به صورت سیستماتیک و منظم و مدرسهای انجام دهید. البته در کنار رعایت همهی توصیههای پیشتر گفتهشده در بالا.
در مجموع لازم نیست این موضوع یعنی فراگیری زبان برای بچهها، شما را نگران کند. کماکان این شما و همسرتان هستید که باید بیشترین برنامهریزیها و فعالیتهای منسجم برای زبان آموزی را انجام دهید و در مورد بچهها فقط باید به آنها کمک کنید تا ورود آسانتر به فضای جدید داشته باشند و البته همانطور که بیان شد راه درست این است که همه فضای خانه و خانواده در چنین مسیری تغییر کند. مطمئن باشید که از ارسال و دریافت حجم قابل توجهی جوک و لطیفه فارسی روی وایبر و تماشای سریالهای عشقی آبکی دوبله در ماهوارههای فارسیزبان نباید انتظار داشت مقوله آمادگی برای مهاجرت جدی گرفته شود.
اگر شما هم تجربه مفیدی در ارتباط با کمک به زبانآموزی بچهها داشتهاید بیان کنید تا به اشتراک گذاشته شود.