مهاجرت در میانسالگی تصمیم درستی است؟ چگونه دریابیم که آیا مهاجرت در چنین سنینی برای ما راهحل مشکلات است یا مادر مشکلساز؟ چه چالشهایی در پیشروی یک مهاجر میانساله وجود دارد؟ چه راهحلهای احتمالی؟
میانسالگی دقیقا چه بازهای را تشکیل میدهد؟ اجازه دهید وارد این بحث بیفرجام و غیرمفید نشویم.
منظور من از میانسالگی در اینجا سنین بین 45 تا 60 سالگی است. برای برخی ممکن است چند سالی زودتر یا دیرتر شروع شود و یا چند سالی زودتر یا دیرتر به پایان برسد اما منظور اصلی آخرین دورهی کارآمدی قبل از کهنسالی/بازنشستگی برای بسیاری از ماست؛ آخرین 15 سال مفید و کارآمد.
مهاجرت هر چه باشد، هر چقدر هم آرام و هماهنگ شده و با آمادگی و همراهی و کمک، با تثبیت میانهای ندارد.
زمانیکه از نظر ذهنی و عملی به دوران تثبیت رسیدهایم و همچنین در فیلد شغلی خود؛ و بهطور عمده در پایگاه اجتماعی خود، وضعیت مستقری پیدا کردهایم، فرزندان یا فرزندانمان (اگر داشته باشیم) از آب و گل درآمدهاند و کمتر به حمایتهای زیستی ما نیازمندند؛ و دورانی که بهتدریج در ابتدا سریعتر و پرحرارتتر در دوران پایانی آن، «شرایط بازنشستگی» یکی از مهمترین دغدغههای ما میشود.
در این دوران ما معمولا به فکر تغییر رشتهی شغلی، تغییر کسب و کار یا بازگشت به درس و مدرسه برای یادگیری نیستیم. ممکن است چند درس آنلاین یا دروس در ضمن خدمت و نظایر آنها را انتخاب کنیم اما یک تغییر مسیر جدی که به چندین سال درس و مشق جدی نیازمند باشد جایی در برنامهریزیهای ما ندارد. یا تلاش میکنیم نداشته باشد.
اگر بخواهم همهی آنچه در پاراگراف بالا آمده را در یک کلمه خلاصه کنم آیا واژهای بهتر از «تثبیت» یافت میشود؟ واژهای بهطور کامل در تضاد با «مهاجرت» که در پس پشت خود با «تغییر» همنشین است و کسانی آنرا چالش، بحران، طوفان و نظایر اینها میدانند. عباراتی که در این همنشینی خالی از حقیقت نیستند.
مهاجرت هر چه باشد، هر چقدر هم آرام و هماهنگ شده و با آمادگی و همراهی و کمک، با تثبیت میانهای ندارد. پس باید چه کرد؟ قید مهاجرت را زد یا قید تثبیت و آرامش را؟ آیا حالت میانهای هم وجود دارد؟ مهاجرتی که چالشهایش قابل کنترل باشد و چه بسا ما را به سطحی از خود که تاکنون تجربه نکرده بودیم برساند در دسترس نیست؟
همین ابتدا بگویم که نسخهی واحدی که برای همهی افراد در این سنین کارآمد باشد وجود ندارد یا حداقل، من سراغ ندارم. اما برای اینکه بتوانیم به راهحلهایی عملی برسیم بهتر است از 4 منظر، رابطهی بین میانسالگی و مهاجرت را بررسی کنیم. این چهار منظر عبارتند از:
- نگاه دولت به مهاجران میانساله
- نگاه کارفرمایان به مهاجران میانساله
- نگاه خانواده به مهاجرت در میانسالگی
- نگاه خود مهاجر به مهاجرت در میانسالگی
در بازار پررقابت مهاجرت در دنیای امروز یافتن جوانان زیر 35 سالی که هم مدارک تحصیلی بالا دارند و هم تجربهی کار کافی کار دشواری نیست.
سیاستهای مهاجرتی دربارهی مهاجرت در میانسالگی
بسیاری از ما به برنامههای مهاجرتی به عنوان موانعی که باید پشت سرگذاشته شوند تا به ویزای کانادا برسیم نگاه میکنند. نظیر مواجهه غیرمولدی که با آزمونهایی که ما را به فلان مدرک تحصیلی میرسانند داریم. خود من وقتی حدود دو دهه پیش تصمیم به اقدام برای مهاجرت گرفتم کمابیش چنین نگاهی داشتم.
اما شاید بهتر باشد قدری دوستانهتر با این برنامهها مواجه شویم. بپذیریم که این برنامهها برعکس تصور اکثر ما قرار است به ماموران دولتی و به متقاضیان، چون تابلوهای راهنمایی در جادهها نشان دهند که کدام مسیر برای عبور و مرور هموارتر است؛ کدامها را میتوان با اندکی سعی و تلاش برای خود هموارتر کرد تا مهاجرت موفقی را در آینده تجربه کرد و کدامها بهطور کلی بسته هستند و یا آنقدر ناهموارند که بهتر است به آنها فکر نکرد.
بله، این برنامهها را برای آدمیان معمولی و در سطح متوسط طراحی کردهاند و همیشه کسانی هستند که در دو سر طیف، از میانه انحراف دارند و این ابزارهای سرند کردن دربارهی آنها دقیق عمل نمیکنند اما بیایید فرض اول خود را این بگذاریم که ما تافتهی جدابافتهای نیستیم و این برنامهها نه برای آزار ما بلکه برای کمک و راهنمایی ما طراحی شدهاند.
با این دیدگاه، به جای آنکه وکیل یا مشاور مهاجرتی خود را برای انجام کارهای غیرقانونی یا مشکوک تحت فشار قرار دهیم و یا بدتر از آن، سراغ شیادانی برویم که اصولا این قبیل اقدامات متقلبانه را با افتخار به عنوان سرویسهای ویژهی خود تبلیغ میکنند بهتر است قدری توقف کنیم و از خود بپرسیم، «با فرض اینکه وزارت مهاجرت کانادا معتمدترین و صادقترین مشاور مهاجرتی باشد، در مورد مهاجرت من چه پیشنهاداتی میدهد؟» بعدها فرصت داریم که این مفروض را به چالش بکشیم اما بهتر است در گام اول به آن اعتماد کنیم.
مهمترین برنامهی مهاجرتی کانادا کماکان نیروی متخصص فدرال و سپس کبک است. برنامه نیروهای فنی و حرفهای هم کمابیش در همین دسته است و به دلایل عملیاتی و کاربردی تفکیک شد. یک دهه پیش وقتی من مطلبی مشابه را برای مهاجران میانسال تهیه میکردم تمرکز اصلیام روی این بود که چون اداره مهاجرت امتیاز سن را برای افراد 21 تا 49 ساله ثابت و حداکثر گرفته پس از نظر این اداره افراد در آستانهی میانسالی تفاوتی با جوانان تازه وارد بازار کار شده ندارند. این نکته دیگر صادق نیست.
حالا حداکثر امتیاز سن در سیستم پالایش اولیه «ورود سریع» Express Entry به کسانی میرسد که بین 18 تا 35 سال داشته باشند و بعد از این سن، هر ساله از امتیازات متقاضی کاسته میشود. 40 سالگی را که رد میکنید حدود نیمی از امتیاز سن را از دست دادهاید و بعد از 47 سالگی دیگر هیچ امتیازی از نظر سنی دریافت نمیکنید و باید چشم امید به سایر حوزهها داشته باشید. آیا معنای این سخنان این است که شما از نظر دولت کانادا دیگر یک نیروی کارآمد برای بازار کار نیستید؟
خیر، چنین نیست. هنوز پارامترهای دیگری هست که برای شما مزیت است. مثلا در سنین بالاتر احتمال اینکه شما مدارک تحصیلی بالاتری داشته باشید که امتیاز تحصیل شما را افزایش دهد و به حداکثر برساند بیشتر است و یا با کسب تجربهی کاری 6 سال یا بیشتر که برای چنین سنینی کاملا دستیافتی است امتیاز شغلی شما حداکثر میشود. همچنین با ترکیب سن و تجربه و دانش، شانس شما برای برقراری ارتباط با کارفرمایان کانادایی بیشتر میشود که در قسمت دوم به آن میپردازم.
اینجاست که سابقه و تجربهی یک مهاجر میانسال در زمینههایی مثل کارآفرینی و یا خوداشتغالی یا ادارهی یک کسب و کار میتواند کمک کند که از این حلقهی بستهی مرتبط با سن بیرون بیاید
جنبهی تلخ سیاستها دربارهی مهاجرت در میانسالگی
اما نباید خود را گول زد. در بازار پررقابت مهاجرت در دنیای امروز یافتن جوانان زیر 35 سالی که هم مدارک تحصیلی بالا دارند و هم تجربهی کار کافی، کار دشواری نیست. متوسط دوران تحصیل دانشگاهی در اکثر کشورها از جمله ایران کاهش یافته و در عین اینکه هنوز کسانی هستند که دو برابر زمان لازم برای پایان تحصیلات لیسانس را در دانشگاه هستند، کم نیستند جوانانی که قبل از 25 سالگی، مدرک فوق لیسانس خود را در جیب دارند و چند سالی هم سابقهی کار حرفهای در رزومه دارند.
و لطفا تصویر را جهانی ببینید! ما صرفا در بارهی فارغالتحصیلان بیکار در فامیل صحبت نمیکنیم بلکه داریم دربارهی کشورهایی چون هند و چین و مشابه آنها سخن میگوییم که کانون تولید مهاجران جوان با تحصیلات کافی و تجربهی کاری کارآمد و مفید برای بازار کار کانادا هستند.
اگر به این تصویر بزرگتر نگاه کنیم آنوقت باید گفت که شرایط برای مهاجرت میانسالانی که میخواهند وارد بازار کار کانادا شوند به آسانی یک دهه قبل نیست و روز به روز دشوارتر میشود.
اما برنامههای مرتبط با نیروهای متخصص بازار کار فقط بخشی از برنامهها هستند و نه همهی آنها. اینجاست که سابقه و تجربهی یک مهاجر میانسال در زمینههایی مثل کارآفرینی و یا خوداشتغالی یا ادارهی یک کسب و کار میتواند کمک کند که از این حلقهی بستهی مرتبط با سن بیرون بیاید اما خوب، تعداد افرادی که در قالب این برنامهها میتوانند اقدام کنند اصلا قابل مقایسه با آن برنامههای قبلی نیست.
در اینجاست که شرایط فردی و خصوصیات شخصیتی مهاجر تاثیر بسزایی در موفقیت یا عدم موفقیت فرد میگذارد. موضوعی که در بخش چهارم به آن میپردازم اما همینجا میشود گفت که چرا مهاجرت برخی از متخصصان نظیر اساتید دانشگاه، و یا متخصصان حوزهی بهداشت و درمان نظیر پزشکان و دندانپزشکان در سنین میانسالی – خصوصا در نیمهی دوم این سنین – اگر این افراد بخواهند در کانادا به کار تخصصی خود مشغول شوند تصمیم پرمخاطرهای به نظر میرسد. در این باره با تفصیل بیشتری در آینده خواهم نوشت.
اما یک راهحل دیگر هم وجود دارد. تغییر متقاضی اصلی مهاجرت. تغییری نه صرفا ظاهری و برای حل مشکلات قانونی بلکه مبنایی و در نوع تعامل میان اعضای خانواده. اجازه دهید این بحث را به تفصیل در بخش سوم این نوشتار بازتر کنم.
نکتهی پایانی دربارهی برنامههای مهاجرتی و مهاجرت در میانسالگی
در پایان مجددا به موردی که در ابتدای این بخش بیان کردم بازگردم. برای همهی متقاضیان بهتر است که به برنامههای مهاجرتی، توضیحاتی که در ذیل هر یک دربارهی اهداف آن برنامه آمده و سیستم امتیازبندی آن بهطور دقیق توجه کنند. افرادی که بنا به هر دلیلی در فشار خروج سریعتر از کشور محل زندگی و مهاجرت هستند عمدتا «دریافت ویزا» صرفا و تنها هدف مهم آنهاست درحالیکه این برنامهها و امتیازات بر اساس بررسی دادههای میزان انطباقپذیری و جاگیری settlement دهها هزار مهاجری که حالا «زندگی» در کشور جدید مسئلهاشان است تنظیم شدهاند. آنها را جدی بگیریم و اگر علائمی که این تابلوها به ما میفرستند هشداردهنده است به جای دورزدن آنها دنبال راهحلهای دیگر باشیم که در بخشهای بعدی به برخی از آنها اشاره میکنم.
مطالب خواندنی دیگر
راهنمای کامل انواع رزومه و انتخاب بهترین نوع برای کاریابی مؤثر
رزومهها انواع گوناگونی دارند و به دلیل نقش حیاتیشان در کاریابی موفق، انتخاب نوع مناسب میتواند شانس شما را برای دریافت جاب آفر افزایش دهد.
نکات کلیدی برای موفقیت در مصاحبه شغلی: REV Points in Job Interview
آیا نکات کلیدی و مهمی وجود دارند که در مصاحبه شغلی job interview، از هر نوع مصاحبهای که باشد و مرتبط با انواعی از پاسخها کاربرد داشته باشند؟ در این مقاله و ویدیوی مرتبط به آن، به بررسی این نکات کلیدی برای موفقیت در مصاحبه شغلی خواهیم پرداخت. با تمرکز بر سه پوینت اصلی، میتوانید…
غول «مصاحبههای اطلاعاتی» را برای تغییر شغل یا کاریابی موثر از چراغ رها کنید!
مصاحبههای اطلاعاتی، گفتگو با متخصصان در صنعت مورد علاقه شما هستند برای جمعآوری اطلاعات، جستجوی مشاوره و ایجاد روابطی که میتواند به فرصتهایی در آینده منجر شود.
چرا برای مهاجران بهتر است زندگی در تورنتو، ونکوور و سایر شهرهای بزرگ را رها کنند؟
چرا احتمالا زندگی در تورنتو و ونکوور و مونترال بهترین گزینه نیست؟ مزایا و معایب زندگی در شهرهای کوچک تا متوسط در کانادا چیست؟