تحصیل در کانادا – انتخاب رشته‌ی تحصیلی - زندگی حقیقی در کانادا
تحصیل در کانادا

تحصیل در کانادا – انتخاب رشته‌ی تحصیلی

تحصیل در کانادا این روزها در میان ایرانیان بسیار پررونق است و حجم درخواست‌ها و سوالات زیادی که درباره‌ی این موضوع دریافت می‌کنم بسیار بیشتر از دو دهه‌ی گذشته است. این امر دلایل متفاوتی دارد.

تحصیل در کانادا – دلایل انتخاب تحصیل

یکی از این دلایل این است که دریافت ویزای اقامت دائم دشوارتر شده و به طور طبیعی افراد به سمت روش‌های دیگری برای ورود و زندگی در کانادا متمایل شده‌اند.

یا چون ادامه تحصیل در کانادا می‌تواند به دریافت مجوز کاری کمک کند و در نهایت، به دریافت اقامت دائم بیانجامد.

برخی خانواده‌ها هم نگران از آینده فرزندان‌شان در منطقه‌ی خاورمیانه، تلاش دارند تا آنها را به مکان‌های امن‌تر و مطمئن‌تری بفرستند و ادامه‌ی تحصیل به‌طور طبیعی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای این فرزندان به نظر می‌رسد. یا حداقل اینکه لازم نیست برای یافتن سایر انتخاب‌ها، انرژی و وقتی صرف شود.

دلیل دیگر شاید صرفا این باشد که امروزه نسبت به یک دهه پیش، شانس دریافت مجوز تحصیلی بیشتر شده و آسان‌گیری‌هایی را شاهد بوده‌ایم که در دوره‌ی حاکمیت محافظه‌کاران کمتر رخ می‌داد. البته اینکه این مورد تا کی ادامه داشته باشد – به‌ویژه با سواستفاده‌هایی که طیفی از متقاضیان، پیش و پس از ورود به کانادا انجام می‌دهند. – خود جای تامل دارد که موضوع بحث این نوشتار نیست.

به‌هر حال دلایل هر چه باشد، مجموعه‌ای از آسانترشدن‌ها نظیر دریافت مجوز تحصیل و دشوارتر شدن‌ها چون دریافت اقامت دائم منجر به این شده است که بحث ادامه تحصیل در کانادا رونق بسیاری داشته باشد و امروزه می‌بینیم که شرکت‌های بسیاری هستند که در این باره تبلیغ می‌کنند و متاسفانه نظیر هر بحث محبوب دیگری، بازار تقلب و کلاهبرداری و رویافروشی و تبلیغات گمراه‌کننده و نظایر اینها هم بسیار داغ است.

برای اینکه بتوانم به پرسش‌ درباره‌ی انتخاب رشته‌ی تحصیلی بهتر پاسخ بدهم در اینجا می‌خواهم توضیح دهم که افراد معمولا چطور رشته‌ تحصیلی خود را انتخاب می‌کنند، مشکلات این روش‌ها چیست و به نظر من چه روشی کاربردی‌تر و مفیدتر است.

یکی از دلایل افزایش شانس دریافت مجوز تحصیلی، آسان‌گیری‌های اداره مهاجرت است که در دوره‌ی حاکمیت محافظه‌کاران کمتر رخ می‌داد.

تحصیل در کانادا – دسته‌بندی متقاضیان

عمدتاً افرادی را که در مورد انتخاب رشته یا گرفتن پذیرش تحصیلی پرسش می‌کنند در میان این سه گروه یافته‌ام.

دسته اول کسانی هستند که ملاک‌های آنها چیزهایی از این قبیل است: رشته تحصیلی که ترجیحاً نمره آیلتس نخواهد یا اگر این نمره لازم است، خیلی بالا نباشد؛ گرفتن پذیرش در کل راحت باشد؛ هزینه‌های تحصیلی در پایین‌ترین حد ممکن باشد و البته مطلوب این است که بازار کار خوبی هم داشته باشد.

در میان این نوع متقاضیان می‌توان کسانی را دید که می‌خواهند مستقیماً از دبیرستان برای ادامه تحصیل تقاضا دهند و احتمالا خانواده آنها در تلاش است که به هر شکل ممکن فرزندانشان را به خارج از کشور بفرستند؛ یا کسانی‌که احتمالاً کارنامه تحصیلی خیلی درخشانی ندارند یا کسانی که صرفاً قصد مهاجرت به هر شکل ممکن را دارند و اصلا محتوای تحصیلی اهمیتی برای‌شان ندارد یا کسانی‌که تقویت مهارت‌های زبانی برای‌شان چندان جذابیت ندارد یا فرصتش را ندارند و نظایر اینها. در کنار افرادی بسیار جوان و فارغ‌التحصیلان دبیرستانی، کسانی که سال‌هاست – حداقل 10 سال – با درس و مدرسه کاری نداشته‌اند هم در میان این گروه فراوان به چشم می‌خورند.

دسته دوم افرادی هستند که برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر برنامه‌ریزی می‌کنند. عمدتا کارنامه تحصیلی  قابل قبول و حتی درخشانی دارند و تکلیف‌شان برای انتخاب رشته خیلی روشن‌تر از گروه اول است. این افراد اگر لیسانس گرفته‌اند به دنبال فوق‌لیسانس هستند و اگر فوق‌لیسانس دارند معمولاً درباره‌ی ادامه تحصیل در مقطع PhD سوال دارند و اگر در مقطع دکترا هستند یا آنرا به پایان رسانده‌اند معمولاً برای اینکه در همان رشته یا رشته‌های مشابه بتوانند دوباره دکترا – یا بسته به رشته، فلوشیپ و پست‌داک و نظایر اینها – بگیرند پرس و جو می‌کنند.

دسته سوم کسانی هستند که دنبال تغییر مسیر شغلی – تحصیلی خود هستند و شخصا دیده‌ام که طیف گسترده‌ای از مهاجران تازه‌وارد، عمدتا به اجبار و نه به اختیار، در میان این دسته قرار دارند. کسانی که دریافته‌اند تحصیلات و سوابق شغلی قبلی به دلیلی در کانادا به کارشان نمی‌آید و یا اینکه عمدا می‌خواهند از فرصت مهاجرت برای تغییر مسیر شغلی-تحصیلی خود استفاده کنند. نکته‌ی جالب توجه این است که معمولاً این افراد دقیق‌تر از دو گروه دیگر به انتخاب رشته تحصیلی می‌پردازند چون پیش از این حداقل یک بار این کار را کردند و به نتایج عملی آن واقف هستند و بنابراین احتمالا با چشمان بازتری انتخاب رشته می‌کنند.

اصرار زیاد بر تحصیل در رشته‌های پردرآمد بدون بررسی پارامترهای شخصی می‌تواند راه به بیراهه ببرد.

تحصیل در کانادا – مسیرهای پرخطر

اگرچه نمی‌توان یک حکم کلی در مورد همه‌ی افراد داد و در میان این سه گروه هم وضعیت متفاوت است اما به تجربه دیده‌ام که کمابیش هر سه دسته از نقطه‌ی نادرستی بحث انتخاب رشته‌ی تحصیلی را آغاز می‌کنند و موفقیت‌های بعدی را به دست سرنوشت و شانس و اقبال می‌سپارند.

مثلاً در گروه اول کسی که صرفا به دنبال آیلتس پایین یا شهریه اندک بوده ممکن است رشته‌ای انتخاب کند که بعدا به آن علاقه‌مند شود و در کانادا بازار کار خوبی هم داشته باشد و برعکس، ممکن است کاملاً به خطا پیش برود؛ چند سالی با هزینه‌های سنگین یک دانشجوی بین‌المللی خرج کند و مرتب از این شاخه به آن شاخه و از این رشته به آن رشته بپرد، مدتی طولانی را صرف رساندن سطح مهارت‌های زبانی در کلاس‌های گران‌قیمت کالج به حداقل‌های ورود به آن رشته کند و پس از عمری اتلاف وقت و انرژی و پول، عملا دستش به هیچ چیز بند نشود.

دو گروه دیگر هم کم و بیش در معرض خطرند. کسی که با سر پایین و بدون بررسی وضعیت بازار کار صرفا از یک مقطع تحصیلی به مقطع بالاتر می‌رود – خصوصا با اپیدمی تمایل به «تکمیل تحصیلات» در ایران –  در معرض همان خطر گروه اول است، همان‌طور که در گروه سوم، اصرار زیاد بر تحصیل در رشته‌های پردرآمد بدون بررسی پارامترهای شخصی می‌تواند راه به بیراهه ببرد.

به نظر نگارنده نقطه‌ی آغاز درست این است که به جای پرسش از انتخاب رشته‌ی تحصیلی، از ساز و کارهای نحوه‌ی درست انتخاب شغلی شروع کنیم. حتی اگر صد درصد هم مطمئن باشیم که ادامه‌ی تحصیل تنها مسیر پیش روی ماست و حتی کمابیش بدانیم که به چه رشته‌ای علاقه‌مند هستیم باز هم اگر سراغ این پرسش دوم برویم هم با سعی و خطا و ریسک کمتری تحصیل می‌کنیم و هم در منابع خود صرفه‌جویی خواهیم کرد.

پس اجازه دهید در نوشتار مرتبط بعدی، به موضوع انتخاب فیلد شغلی بپردازیم و از خلال آن دریابیم که ادامه‌ی تحصیل در کجای مسیر آن انتخاب قرار می‌گیرد و چگونه باید انجام شود.

پیمایش به بالا