دوستان پیگیر قطعا با عبارت مشاغل برای بقا یا زندگی survival jobs آشنا هستند. منظور مشاغلیست که افراد به آنها مشغول میشوند تا قادر باشند حداقلهای زندگی را تامین کنند و در ادامه با آرامش بیشتری برنامههای اصلی زندگی مثل جستجو برای شغل اصلی، پیگیری دریافت مجوز شغل تخصصی (برای آنها که کار اصلی آنها رگولیتد است) یا ادامه تحصیل را دنبال کنند.
پیشتر در وبسایت به تفصیل درباره این مشاغل و نکات مهم مرتبط با آنها سخن گفته شده و قصد تکرار آن موارد را ندارم.
معمولا با بیان این عبارت خیلیها به سرعت به یاد کارهایی چون فعالیت در کافیشاپها، پیتزافروشیها و فروشندگی میافتند. خوب! این فکر نادرست نیست اما این گروه از مشاغل به این موارد محدود نمیشوند. اما اگر بخواهیم فقط در همین محدوده هم یک بررسی اجمالی و مشاهدهای داشته باشیم به نظر میرسد امسال اوضاع این گروه از مشاغل حداقل در تورنتو و اطراف که من میتوانم به شما اجمالا گزارش دهم بسیار خوب است. الان تقریبا به هر نوع مکانی از این دست (رستورانهای فستفود مثل مکدانلد، کافیشاپهایی مثل تیمهورتنز…) مراجعه میکنم با تابلوهای استخدام روبرو میشوم که در آنها تقریبا برای همه مشاغل چه به صورت تماموقت و چه پارهوقت نیاز به نیرو هست. این حجم از تقاضاهای متنوع را از 4 سال پیش به این سو به خاطر ندارم.
به نظر میرسد چند عامل در این فرایند خیلی موثر بودهاند:
اول رشد اقتصادی نسبتا خوب کانادا در یکسال گذشته که اولین تاثیر آن افزایش اشتغال و درآمد شهروندان کانادایی و ایجاد آرامش خیال برای آنها شده که نتیجه آن تشویق مردم به خرج کردن بیشتر است و مشاغل خدماتی که مستقیما با عامه برخورد دارند باید پاسخگویی خوبی به این افزایش تقاضا بدهند که حداقل خودش را در افزایش استخدام نیروهای پارهوقت ارزان قیمت نشان میدهد.
عامل دوم، وابسته به همین عامل اول، خروج بخشی از افراد از این مکانها به سمت مشاغل تخصصیتر است. آمار اشتغال کانادا در یکسال گذشته نشان میدهد که از تعداد شاغلین پارهوقت مرتبا کاسته شده و بر تعداد مشاغل تماموقت افزوده شده است یعنی روندی خلاف دوره رکود 2008-2010. افرادی که به دلیل بیکاری به سوی مشاغل پاره وقت خدماتی یا مشاغل برای بقا رو آورده بودند الان در حال ترک این مشاغل به سوی مشاغل تخصصیتر، تماموقت و با درآمد بالاتر هستند و برآیند کل این جریان به نفع کسانی است که برای مشاغل پارهوقت با درآمد پایین تقاضا میدهند.
عامل سوم به موج مهاجرت نیروهای کاری به سمت غرب باز میگردد که در مورد همه سطوح نیروها صادق است؛ خصوصا در میان مهاجرانی که کمتر از سه سال است وارد کانادا شدهاند و فارغالتحصیلان (خصوصا زوجهای) جوان که هنوز در شهری جاگیر نشدهاند و تحرک در میان استانها برای آنها راحتتر است. هر دو گروه ذکر شده از افرادی هستند که مستعد پر کردن فرصتهای شغلی پارهوقت ارزان قیمت بودهاند و حالا با مهاجرت بخشی از آنها این فرصتها در استان های شرقی بیشتر میشود.
عامل چهارم که شاید در بدو امر چندان به چشم نیاید اما بسیار مهم است بحث گرمای امسال است. در 2-3 گذشته که با دوران رکود همراه بود یک معضل جدی در بخش خردهفروشی، دیر گرم شدن هوا و ادامه یافتن سرمای زمستانی تا اواخر ماه می بود. این تاخیر سبب دیر به جریان افتادن فروشهای بهاری خصوصا در فروشگاههای بزرگ در بخش باغبانی، فروش وسایل تفریحی-زندگی outdoor (که طیف بسیار گستردهای دارند) و سفرهای تفریحی میشدند. امسال برخلاف چند سال گذشته بهار خیلی زودتر از معمول کانادا از راه رسیده به شکلی که حال و روز اواسط ماه مارچ شبیه اواخر ماه ایپریل به نظر میرسد و همین سبب تحرک بیشتر مردم، خرید وسایل و در نتیجه افزایش مشاغل مرتبط شده است. از انجا که بیشترین پرکننده فضاهای شغلی پارهوقت مرتبط با این دسته از مشاغل فصلی، دانشاموزان سالهای آخر دبیرستان و دانشجویان کالجها هستند و این افراد هنوز حداقل دو ماه دیگر تا خلاصی از درس و مشق زمان نیاز دارند، این ظرفیتهای خالی الان برای متقاضیان مشاغل برای بقا فرصتهای بهتری برای انتخاب داده است.
امیدوارم این گروه بتوانند شروع خوبی در سال 2012 داشته باشند و در ادامه نیز با موفقیت ادامه مسیر دهند.